خطّی که قرین خال باشد
شک نیست که بی مثال باشد
سروی که به قامت تو ماند
در غایت اعتدال باشد
آن دم که تو شرح حال گویی
بنگر که مرا چه حال باشد
افسوس بود که چون تویی را
با همچو منی وصال باشد
آن را که به یاد تست مشغول
از هر دو جهان ملال باشد
هرگز نکنم خیال خوابی
تا در سرم این خیال باشد
هم باد پیام ما رساند
صبحی اگرش مجال باشد
دیگر نکند نشاط پرواز
مرغی که شکسته بال باشد
گفتند که بنده می نوازی
شاید که یکی جلال باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سحری که چنین حلال باشد
منکر شدنش وبال باشد
تا با منت این ملال باشد
کی با منت اتّصال باشد
هر چند که صحبتِ گدایی
با پادشهی محال باشد
نتوان دانست هم بکوشم
[...]
خطی که قرین حال باشد
شک نیست که بی مثال باشد
سروی که به قامت تو ماند
در قامت اعتدال باشد
آندم که تو شرح حال گویی
[...]
کز مهر تو تا مجال باشد
ببریدن من محال باشد
آن را که مراد حال باشد
کی رغبت قیل و قال باشد
آن جرعه که دُرد شکوه دارد
در ساغر من زلال باشد
از شغل غمی که گفتنی نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.