ساقیا! عقل مرا مست کن ار جامی هست
پخته پیش آر که در مجلس ما خامی هست
هر کسی را نرسد مستی میخانه عشق
ما و می خوردن از این میکده تا جامی هست
کعبه زنده دلان است خرابات مغان
هم ازین کوی طلب کن اگرت کامی هست
آن چنان واله و آشفته آن زلف و رخم
که نِیَم آگه اگر صبحی و گر شامی هست
خال مشکین توام کرد اسیر سر زلف
هر کجا دانه ای افکنده بود دامی هست
نه من سوخته سودای تو می ورزم و بس
هر کسی را که دلی هست دل آرامی هست
زاهد صومعه و رند خرابات مغان
هر یکی را به بد و نیک سرانجامی هست
نکند آرزوی حور و تمنّای بهشت
هر که در مجلس او چون تو گل اندامی هست
به سخن نام تو شد زنده جاوید جلال!
تا نشانی ز جهان هست ترا نامی هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این غزل شاعر از ساقی میخواهد که او را با شربت عشق مست کند. او اشاره میکند که در مجلس عشق، خامی و ناپختگی وجود دارد و تنها عاشقان واقعی میتوانند از میخانه عشق بهرهمند شوند. شاعر به خرابات (محل میخوارگی) به عنوان کعبه عاشقان اشاره میکند و تشویق میکند که اگر کسی به دنبال کامی است، باید به این مکان بیاید. دلش برای معشوقش و زیبایی او تنگ شده و از عشقش به طور عمیق صحبت میکند. در انتها، او بیان میکند که هر کسی مسیر خاص خود را در زندگی دارد و نهایتاً همه به سرانجامی خواهند رسید. همچنین، او از نیکویی و زیبایی معشوقش سخن میگوید و به اهمیت نامش در جهان اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای ساقی! اگر جامی هست که خوب و پخته باشد، آن را پیش من بیاور تا عقل و تفکر مرا غرق در نشئگی کند، زیرا در جمع ما افرادی نادان و خام وجود دارند.
هوش مصنوعی: هر فردی نمیتواند ش醉 عشق و حال خوش در کافه ما را تجربه کند و تنها زمانی میتواند از این محل بهرهمند شود که هنوز جامی در دست باشد.
هوش مصنوعی: کعبه مکانی است برای دلهای زنده و شاداب، و خرابات مغان نیز از این مسیر به دنبال طلب و جستجوی دلخواه خود برو. اگر به دنبال کامیابی هستی، باید از این کجا اقدام کنی.
هوش مصنوعی: من به شدت مجذوب و پریشان زیبایی زلف و چهره تو هستم که نمیدانم آیا در این حس و حال، صبح است یا شب.
هوش مصنوعی: زیبایی خال سیاه تو، مرا به دام عشق گرفتار کرده است؛ هر جایی که تو یک دانه محبت افکندهای، دامی برای دل من وجود دارد.
هوش مصنوعی: من تنها به عشق تو فکر میکنم و چیزی دیگر برای من اهمیت ندارد؛ هر کس که دل دارد، طبعاً آرامشی در دل خود خواهد یافت.
هوش مصنوعی: زاهد، که در صومعه و صرف عبادت است، و رند، که در میخانه و زندگی دنیا به سر میبرد، هر کدام از این دو گروه در نهایت به سرنوشتی خوب یا بد خواهند رسید.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است کسی که در چنین مجلسی با وجود زیبایی تو حاضر است، هنوز آرزوی حور و بهشت را داشته باشد؟
هوش مصنوعی: به خاطر نام تو، جاودانه و با شکوه، سخن زندگانی پیدا کرد! تا زمانی که نشانهای از وجود تو در جهان هست، نامی از تو نیز وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هست آرام دل، آن را که دلارامی هست
خرم آن دل، که در او، صبری و آرامی هست
بر بنا گوشش اگر دانه در بینی باز
مشو آشفته، که از غالیه هم دامی هست
تو یقین دان، که به جز در دهن تنگ تو نیست
[...]
تو مپندار که بی لعل توأم کامی هست
یا بجز نقش خیال تو دلارامی هست
ای صبا سوی دلارامم اگر می گذری
زود گویش که مرا نزد تو پیغامی هست
مشنو ای دوست چو در پیش تو گویند ز من
[...]
هند را رند سخن پیشه گمنامی هست
اندرین دیر کهن میکده آشامی هست
خسروی باده درین دور اگر می خواهی
پیش ما آی که ته جرعه ای از جامی هست
نامه از سوز درونم به رقم سوخته شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.