ای از آن طرّه سرافکنده
خانه عالمی برافکنده
وی بدان چشم و غمزه خونریز
عالمی را ز پا در افکنده
آه از آن قامت بلند که هست
سرو در پهلویش سرافکنده
ای ز شعر سیاه مشکین بوی
بر رخ ماه معجر افکنده
بر قمر شام پر ز چین بسته
بر سمن دام عنبر افکنده
چشم من ساغر است و ساقی شوق
اشک چون می به ساغر افکنده
دل من مجمر است و خادم عشق
عود غم را به مجمر افکنده
حدّ حسنت ز وهم بیرون است
مرغ دل در طلب پر افکنده
بحر گشته ست نام چشم جلال
در جهان بس که گوهر افکنده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود لختی چو گل سرافکنده
به جهان آتش در افکنده
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.