گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جلال عضد

ای از آن طرّه سرافکنده

خانه عالمی برافکنده

وی بدان چشم و غمزه خونریز

عالمی را ز پا در افکنده

آه از آن قامت بلند که هست

سرو در پهلویش سرافکنده

ای ز شعر سیاه مشکین بوی

بر رخ ماه معجر افکنده

بر قمر شام پر ز چین بسته

بر سمن دام عنبر افکنده

چشم من ساغر است و ساقی شوق

اشک چون می به ساغر افکنده

دل من مجمر است و خادم عشق

عود غم را به مجمر افکنده

حدّ حسنت ز وهم بیرون است

مرغ دل در طلب پر افکنده

بحر گشته ست نام چشم جلال

در جهان بس که گوهر افکنده