از آن ساعت که افتادم جدا از صحبت یاران
همی بارم همه روزه سرشک از دیده چون باران
تنم جمله جهان گردید و جان در خدمت جانان
قدم ملک زمین پیمود و دل در صحبت یاران
همی خواهم که در کویش وطن سازم همه عمری
ولی چتوان چو جنّت نیست مأوای گنهکاران
بِهل تا بر سر کویش به سختی می دهم جانی
مگر روزی گذار آرد به بالین دل افگاران
اگر زاهد نداند ذوق جام باده معذور است
که ذوق جرعه مستی نمی دانند هشیاران
خوشا اوقات آن شوریده مست خراباتی
که هم پهلوی رندان است و هم زانوی خمّاران
الا ای باد نوروزی! گذر کن بر سر زلفش
به قید او ببین تا چیست احوال گرفتاران
تو بی دردی و معذوری اگر بر من نبخشایی
هر آن کاو نیستش دردی چه داند حال بیماران
دماغم جز به بوی زلف مشکینت نمی شورد
وگرنه مشک بسیار است در بازار عطّاران
تو گر مانند بخت عاشقانِ خسته در خوابی
رقیبت آگه است آخر از آب چشم بیداران
به عیّاری جلالا تا گرفتی زلف عیّارش
کنون نام تو نقشی گشت بر بازوی عیّاران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عاشقانه و عاطفی شاعر است. او از دوری یاران و دوست مورد علاقهاش رنج میبرد و روزها با اشک چشم خود میبارد. تنش به سراسر جهان میچرخد، اما دلش در کنار یارانش میتپد. شاعر آرزو دارد عمرش را در کنار معشوق بگذارند، اما میداند که برای گنهکاران جایی در بهشت نیست. او به شدت خواهان دیدار معشوق است و منتظر روزی است که دوباره در کنارش باشد.
شاعر همچنین به لذتهای زندگی و اینکه زاهدان حظ باده را نمیشناسند اشاره میکند و به اوقات خوش و همراهی با رندان و خماران اشاره میکند. او احساس میکند که تنها بوی زلف معشوقش میتواند او را شاد کند. در نهایت، او به عدم درک کسی که دردی را احساس کرده میپردازد و دوستش را تشویق میکند که از خواب بیدار شود، زیرا معشوقان در رنج هستند و نیاز به توجه دارند.
هوش مصنوعی: از آن لحظه که از دوستان دور شدم، هر روز اشکهایم مثل باران از چشمانم میریزد.
هوش مصنوعی: تن من به تمامی جهان متصل شده و روح من در خدمت محبوبم است. قدمهای من زمین را پیموده و دلم در کنار دوستانم قرار دارد.
هوش مصنوعی: میخواهم تمام عمرم را در خانهات بگذرانم، اما چه کنم که بهشت جایی برای گنهکاران نیست.
هوش مصنوعی: با تمام وجودم تا در برابر کوی تو بروم، جانم را به سختی میدهم، شاید یک روزی اتفاق بیفتد که کسی مرا به نزد تو بیاورد و آرامش را به قلبم بازگرداند.
هوش مصنوعی: اگر زاهد (مرد عابدی) لذت نوشیدن شراب را درک نکند، اشکالی ندارد؛ زیرا کسانی که هوشیارند، خودشان نیز طعم و لذت جرعههای مستی را نمیشناسند.
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن شخصی که دیوانه و سرمست است و در محافل شبانه، همنشین عاقلان و رندانش میباشد، و هم اینکه با بزمندگان و مینوشان همپایه و همدل است.
هوش مصنوعی: ای باد نوروزی! از کنارش بگذری و به زلفش نگاهی بیندازی، تا ببینی حال گرفتاران عشق چه میشود.
هوش مصنوعی: تو دردی نداری و به همین خاطر شاید برایت سخت باشد که بخششی به من کنی. اما هر کسی که درد و رنجی ندارد، چطور میتواند حال کسانی را که در رنجند بفهمد؟
هوش مصنوعی: بوی خوش زلف مشکی تو تنها چیزی است که روح و عطر را در جانم میدرد و این همه عطر خوب که در بازار هست، برایم ارزش و جذابیتی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر تو مانند بخت عاشقان خسته در خواب هستی، رقیبت از وضعیت تو باخبر است و از اشک بیداران آگاه است.
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی و جذابیت او را درک کردی، حالا نام تو به عنوان یک علامت بر بازوی زیبای او نقش بسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دو چشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران
دو خواب آلوده بربودند عقل از دست بیداران
نصیحتگوی را از من بگو ای خواجه دم درکش
چو سیل از سر گذشت آن را چه میترسانی از باران
گر آن ساقی که مستان راست هشیاران بدیدندی
[...]
دلا،خوش کرده ای منزل به کوی وصل دلداران
دگر با یادم آوردی قدیمی صحبت یاران
ز خاکت بوی عهد یار مییابد دماغ من
زهی!بوی وفاداری، زهی!خاک وفاداران
خوشا آن فرصت و آن عیش و آن ایام و آن دولت
[...]
نگارا عزم آن دارم که گر بر رغم اغیاران
ز راه لطف و دلجوئی در آئی از در یاران
کنم دنیا و دین هر دو فدای خاک پای تو
چه وزن آرد کله جائی که سر بخشند عیاران
گر از خاک سر کویت برد باد صبا گردی
[...]
چو چشم خفته بگشودی ببستی خواب بیداران
چو تاب طرّه بنمودی ببردی آب طرّاران
ترا بر اشک چون باران من گر خنده می آید
عجب نبود که در بستان بخندد غنچه از باران
چو فریاد گرفتاران بگوشت می رسد هر شب
[...]
دل من زنده میگردد به بوی وصل دلداران
دماغم تازه میدارد نسیم وعده یاران
الا ای صبح مشتاقان بگو خورشید خوبان را
که تا کی ذره سان گردند در کویت هواداران
شبی احوال بیماران بپرس از شمع مومن دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.