نازنینان و چار بالش ناز
خاکساران و آستان نیاز
جور و خواری کشیدن از محبوب
خوش تر است از هزار نعمت و ناز
گوش مجنون و حلقه لیلی
سر محمود و آستان ایاز
نام و ناموس و دین و دنیا را
چه محل پیش عاشق جانباز
ای که عیبم همی کنی در عشق
یک نظر بر جمال او انداز
عشق در هر دلی فرو ناید
زانکه هر سینه نیست محرم راز
من ازین در کجا توانم رفت؟
مرغ پَر بسته چون کند پرواز؟
نه قراری که دم فرو بندم
نه مجالی که برکشم آواز
گر به بوی تو جان بر افشانم
هم به بوی تو زنده گردم باز
همه گفتار دشمنان مشنو
یک دم آخر به دوستان پرداز
ساعتی این شکسته را دریاب
یک زمان این غریب را بنواز
امشب از رفته باز نتوان گفت
زانکه شب کوته است و قصّه دراز
گر بگرید جلال معذور است
کش چو شمع است کار سوز و گداز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زندگانی چه کوته و چه دراز
نه به آخر بمرد باید باز؟
هم به چنبر گذار خواهد بود
این رسن را، اگر چه هست دراز
خواهی اندر عنا و شدت زی
[...]
سرو ساقی وماه رود نواز
پرده بر بسته در ره شهناز
زخمه رودزن نه پست ونه تیز
زلف ساقی نه کوته ونه دراز
مجلس خوب خسروانی وار
[...]
زندگانی چه کوته و چه دراز
نه بآخر بمرد باید باز؟
هم بچنبر گذار خواهد بود
این رسن را اگر چه هست دراز
خواهی اندر عنا و شدّت زی
[...]
ای تو را آروزی نعمت و ناز
آز کرده عنان اسپ نیاز
عمرت از تو گریزد از پس آز
تو همی تاز در نشیب و فراز
بر در بخت بد فرود آید
[...]
چند گویی که نشنوندت راز
چند جویی که می نیابی باز
بد مکن خو که طبع گیرد خو
ناز کم کن که آز گردد ناز
از فراز آمدی سبک به نشیب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.