گنجور

 
جلال عضد

گرچه یاران وفادار جفا نیز کنند

سست عهدان جفاکار وفا نیز کنند

بر دل خسته دلان نیش زنند از غمزه

لیکن از نوش لب لعل دوا نیز کنند

حلق این تشنه دل خسته به آبی دریاب

کاین ثوابی ست که از بهر خدا نیز کنند

ذکر حسن تو به تنها نکنند اهل نظر

در سراپرده قدس اهل صفا نیز کنند

نه سر زلف تو شوریده لقب دارد و بس

کاین حدیثی ست که از طالع ما نیز کنند

گر ببینند خم ابروی محراب وشت

اهل دل فاتحه خوانند و دعا نیز کنند

مکن آهنگ جدایی که خود اجرام فلک

دوستان را به هم آرند و جدا نیز کنند

با مَنَت گر سر مهر است مکن قصد جفا

مهربانان نپسندند که جفا نیز کنند

دلم از بند برون آر و به من بازفرست

کاین شکاری ست که گیرند و رها نیز کنند

تیر تو نیست خطا گرچه که تیراندازان

بر هدف تیر نشانند و خطا نیز کنند

کی به بالا و عذار تو رسد گر صد سال

سرو و گل نشو نمایند و نما نیز کنند

پیش او عیب نباشد که رود ذکر جلال

نزد شاهان جهان یاد گدا نیز کنند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode