باز در سودای او امروز جان خواهم فشاند
آستین شوق بر هر دو جهان خواهم فشاند
گر بگیرد دست من در پاش سر خواهم فکند
ور بخواهد جان من بر وی روان خواهم فشاند
مهر رویش را دفین در کان دل خواهم نهاد
تخم عشقش در خراب آباد جان خواهم فشاند
هست چیزی در خور رویش که آن را نام نیست
چشم بد را جان سپندآسا بر آن خواهم فشاند
تا برآید نام ما از عاشقی در هر زمین
دانه های اشک خود بر هر کران خواهم فشاند
ز آتش هجران چو بر یاد آید امّید وصال
بس که آب دیده در این خاکدان خواهم فشاند
صبحدم همچون جلال از تاب مهر روی او
آتش آه از زمین بر آسمان خواهم فشاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و شوق خود نسبت به معشوق سخن میگوید. او آمادهاست برای عشقش جان خود را فدای او کند و همه احساساتش را با اشک و آه ابراز کند. شاعر به بیان احساسات عمیق و تنهایی ناشی از جدایی میپردازد و میگوید که عشقش را در دل نگهداشته و میخواهد نام عاشقی خود را در عالم جاودانه کند. او به یاد معشوق، اشکهایش را بر زمین میپاشد و از آتش عشق و امید وصال صحبت میکند. در نهایت، با تصاویری زیبا، عشقش را وصف میکند و ارتباط عمیق خود را با معشوق بیان میکند.
هوش مصنوعی: امروز دوباره به یاد او به خودم جان میدهم و با عشق و شوق، احساساتم را بر روی هر دو دنیا میریزم.
هوش مصنوعی: اگر دست من در دست او بیفتد، سرم را به پایش میگذارم و اگر جانم را بخواهد، آن را با کمال میل به او تقدیم میکنم.
هوش مصنوعی: من عشق و محبت او را در دل خود پنهان خواهم کرد و بذر عشقش را در ویرانههای وجودم میکاشتم.
هوش مصنوعی: چیزی در وجود او هست که نمیتوان نامی برایش گذاشت و من میخواهم با نگاهی آرام و مطمئن، آن را از چشم بد دور نگهدارم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نام ما از عشق در هر جایی شنیده شود، من اشکهای خود را بر هر سرزمینی پراکنده میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی یاد دوری معشوق به یادم میآید، به امید دیدارش، به اندازهای اشک میریزم که میخواهم در این خاک بریزم.
هوش مصنوعی: در صبحگاه، جلال و زیبایی چهره او مانند تابش خورشید است و از شدت شوق و آرزو، آتش عشق خود را از زمین به آسمان میفرستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند
دستیاری کن که دستی بر جهان خواهم فشاند
پای خاکی کن در آکز چشم خونین هر نفس
گوهر اندر خاک پایت رایگان خواهم فشاند
گر چو چنگم دربر آیی زلف در دامن کشان
[...]
لاابالی وار، دستی بر جهان خواهم فشاند
هرچه دامن گیردم دامن، بر آن خواهم فشاند
دامن آخر زمان دارد غبار حادثه
آستین بر دامن آخر زمان خواهم فشاند
از سر صدق و صفا، چون صبح خواهم زد نفس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.