گنجور

 
جلال عضد

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «سرور اهل روزگاری تو» مصرع دوم یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «و» است.

حرف آخر قافیه

ت
د
ر
ل
م
ن
و
ه
ی

شماره ۱ - خوش: آفتابی که بنده سرگردان - نام او را چو ذره در طلب است

شماره ۲: ای جوادی که به یک بخشش دست زادۀ تست - حاصل بحر و دفین خانه کان در گرو است

شماره ۳: بر معشوقم آمد رکن فصاد - ز ساق نازک دلخواه رگ زد

شماره ۴: خداوند! تویی ک اوراد مدحت - بر افلاک و عناصر فرض باشد

شماره ۵: آن کس که به ظلمت دو گیسو - خورشید منور از ره افکند

شماره ۶: مولنا مادر فرزندانت - پسران ناکس و دون می زاید

شماره ۷ - امیر: در میان آر می که نام بتی‌ست - عقل هر کس ز کنه آن قاصر

شماره ۸ - کمال: از مرد بخیل نیست طرفه - کاو سر بنهد برابر مال

شماره ۹: تشنه گشتم به راه کعبه شبی - قحط بود آب و من بترسیدم

شماره ۱۰: ای وزیر جهان به فرزندان - التفاتی نمی کنی چندان

شماره ۱۱: مدح تو گفتم و چو بود دروغ - من پشیمان شدم از آن گفتن

شماره ۱۲: پیشوای زمانه زین الدین - سرور اهل روزگاری تو

شماره ۱۳: داری اشرف زنی که چون می بست - بر کمان دو ابروی او زه

شماره ۱۴: چارچیز است که در سنگ اگر جمع شود - لعل و یاقوت شود سنگ بدان خارایی

شماره ۱۵: گر تو می‌گویی نبودستم تو را - پیش ازین مفعول، الحق بوده‌ای

شماره ۱۶: هرچه پیش آید از زمانه تو را - از نکوحالی و ز بدحالی