نه در عالم کسی غمخوار دارم
نه جز لطف تو استظهار دارم
به لطف خویش بردارم ز دل بار
که از هجرانت بر دل بار دارم
نظر کن بر من و بر حال زارم
که بر خاطر بسی آزار دارم
مرانم از در لطفت خدا را
که من با روز وصلت کار دارم
خداوند منی جانا و دایم
به داغ بندگی اقرار دارم
به وصل خویشتن بنواز ما را
که از هجران دلی افگار دارم
قرار و صبر و خواب از ما ربودی
از آن رو دیده ای بیدار دارم
ز بستان وصالت ای دلفروز
به جای گل همیشه خار دارم
به عشق رویت ای گلبوی گلرنگ
چو بلبل ناله های زار دارم
نه بتوانم صبوری در فراقت
نه بر درگاه وصلت بار دارم
وفادارت منم تا در جهانم
که با عهد تو من زنهار دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر آن گاهی که چون تو یار دارم
نهیب راه محشر خوار دارم
دلی پر گوهر اسرار دارم
ولیکن بر زبان مسمار دارم
چو یک همدم نمیدارم در آفاق
سزد گر روی در دیوار دارم
چو هیچ آزادهٔ داننده دل نیست
[...]
سخن در سینه زین بسیار دارم
نمیگویم که عمری کار دارم
دلا من آرزوی یار دارم
هوای کوی آن دلدار دارم
بتم گرچه ره دیدار دربست
هنوز اندیشه ی دیدار دارم
اگرچه چشم بختم ماند در خواب
[...]
چه اینجا پاس این دیوار دارم
همانا فرضتر زین کار دارم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.