به چشم و ابروی شوخ ای دلارام
ببردی از دلم یکباره آرام
تو طعم درد هجر، آن روز دانی
که نوشی جرعه ای خوناب از این جام
به شست زلف تو پابند گشته
نمی دانم که چون باشد سرانجام
خبر داری نگارا کز هوایت
مرا شهباز دل افتاده در دام
بگفتم با دل آن آهوی وحشی
نگشته در جهان با هیچکس رام
مپز دیگ هوایش را که دایم
نگردد پخته کاین سودا بود خام
ز لعلش کام دل مشکل بیابی
چرا کان نازنین شوخیست خودکام
گر آری رحمتی بر حال زارم
تو را ماند به نیکی در جهان نام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای دلبرانه و تاثیر آن بر دل شاعر میپردازد. شاعر با اشاره به چشم و ابروی دلبر، از آرامش و دردهای ناشی از دوری او صحبت میکند. او به زنجیر زلف دلبر اشاره میکند و ناامیدی خود را از این وضعیت بازگو میکند. همچنین، به عشق عمیق و سوزان خود اشاره دارد که او را به دام انداخته و از ناپایداری احساساتش میگوید. در پایان، شاعر از دلبر میخواهد که به حال زار او رحم کند و بر نام نیک او در جهان بیفزاید.
هوش مصنوعی: تو با آن چشمها و ابروهای بازیگوش و دلربای خود، ناگهان آرامش را از دل من ربودی.
هوش مصنوعی: تو زمانی طعم درد جدایی را خواهی چشید که کمی از رنج و اندوه را تجربه کنی.
هوش مصنوعی: من به رشته موهای تو وابسته شدهام و نمیدانم سرانجام این وابستگی چه خواهد شد.
هوش مصنوعی: ای دلآشوب من، آیا میدانی که به خاطر عشق تو، همچون پرندهای بزرگ گرفتار دام شدهام؟
هوش مصنوعی: گفتم که دل این آهو، که هیچوقت در دنیا به هیچکس تسلیم نشده، رام نخواهد شد.
هوش مصنوعی: نگذار احساساتت به قدری شدید شوند که نتوانی آنها را کنترل کنی، زیرا این هیجانها ممکن است ناپخته و بیفایده باشند.
هوش مصنوعی: از زیبایی او به راحتی نمیتوان بهرهمند شد، زیرا آن معشوق دلبر به خودی خود بازیگوش است و به راحتی در اختیار کسی نیست.
هوش مصنوعی: اگر بر حال رقتبار من رحم کنی، نام نیک تو در این دنیا جاودانه خواهد ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بدان تا نور مهر و دیگر اجرام
رسد ز انجا بدین الوان و اجسام
چه خدمت کرد شاها بنده تو
که با توست این چنین اعزاز و اکرام
ولیکن خسروا تو آفتابی
که هست این گیتی از تو گشته پدرام
تو دریایی و از دریا همه کس
[...]
ز گردون سعد اکبر داد پیغام
بدستوری که با شاه است همنام
که تا من سعد ملک آسمانم
تو خواهی بود سعدالملک اسلام
ز سعد اکبر ای صدر اکابر
[...]
به دانایی توان رستن ز ایام
چو آن مرغ نگارین رست از آن دام
چو در آغاز دید اعیان انحام
ندای کل شنید از یار پیغام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.