دلم از جان شده بر روی چو ماهت مشعوف
مدّتی تا به غم عشق رخت شد معروف
جان ز من خواسته ای ای بت سیمین بدنم
به اشارات دو چشمت شده جانا موقوف
گر به سنگش بزنی مرغ دلم را نرود
در سر کوی تو چون با غم تو شد مألوف
سرو قد تو هنوزم ز نظر نارفته
دل بیچاره ی من گشته ز هجران ....وف
حسن گل را نه اگر شورش بلبل بودی
وصف زیبایی او را نبدی کس موصوف
طبعم از مردم نااهل به جان آمده است
بلبل دلشده دوری کند از صحبت بوف
ای دل خسته مکن بیش تک و پو به جهان
با کهن خرقه بساز ار نبود جامه صوف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق عمیق و دلتنگی خود سخن میگوید. او زیبایی معشوق خود را با ماه مقایسه میکند و احساس میکند که به خاطر عشقش مشهور شده است. دل او به شدت به معشوق وابسته است و نمیتواند زندگی کند. با وجود درد و غم ناشی از دوری، زیبایی معشوق هنوز در ذهنش نقش بسته است. او از ناامیدی و خستگی در این دنیای بیرحم حرف میزند و به دیگران توصیه میکند که در سختیها تسلیم نشوند و با مشکلات بسازند. در مجموع، شعر به احساسات عمیق و پیچیده عشق و رنج اشاره دارد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیبایی تو شاد است، اما مدتی نگذشته که غم عشق چهرهات را در ذهن همه معروف کرده است.
هوش مصنوعی: ای معشوق زیبات، جان من را از من طلبیدهای و به خاطر ناز و اشارههای چشمانت، جانم به تو وابسته شده است.
هوش مصنوعی: اگر به او آسیب بزنی، دل من همچنان نمیتواند برای تو به اینجا بیاید، چون عادت کردهام به غم و اندوهی که ناشی از توست.
هوش مصنوعی: قد تو هنوز از نظر دور نشده و دل من که بیچاره است، به خاطر دوری تو رنج میکشد.
هوش مصنوعی: اگر بلبل شور و شوقی نداشت، هیچکس نمیتوانست زیبایی گل را توصیف کند.
هوش مصنوعی: طبیعت من دیگر نمیتواند تحمل کند که با افرادی نابالغ و ناآگاهش صحبت کند. بلبل که دلش شکسته است، از دوری، از صحبت با بوف پرهیز میکند.
هوش مصنوعی: ای دل، بیشتر نگران نباش و در دنیا با کهنهای از جنس پارچهای پشمی، خود را بساز، اگر جامهای از ساوین (پارچه نرم) نداری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای کریمی که عیال کف دربار تواند
هر که در عالم روزی بکرم شد موصوف
هفت اندام فلک گشت پر از چشم و چراغ
زانکه پیوسته بدیدار تو باشد مشعوف
عالم لطف تو چون طبع خواصست انیس
[...]
باز شد پیکر زیبای چمن اطلس پوش
شد دمن دفتر ما نی ز خطوط و زنقوش
گشت از دیبه چبن دامن صحرا مفروش
زلف سنبل زدم باد چه عهن المنفوش
هم ریاحین شده عطار صفت عطرفروش
[...]
به جفاکاری هرچند بد آن مه موصوف
لیک شد عمر به امید وفایش مصروف
عارضش از دو طرف در شکن مو محفوف
راستی هم چو یکی مهر اسیر دو کسوف
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.