شبِ دوشین که شبی بود شبیهِ شبِ قدر
همچو نوروز درآمد ز در آن سمینصدر
ابرویش بود به رخ همچو هلالی درِ بدر
بر خَدَش زلف چو آویخته صدقی با عذر
در خطش لعل چو آمیخته سَم با تریاق
آمد از مهر چه آن ماه رخ چهاردهسال
داشت بر چهره نکو خالی و در پا خلخال
کرد در پای بسی فتنه ز خلخال و ز خال
از دو رخسار سپید آیتی از صبح وصال
وز دو گیسوی سیه جلوهای از شام فراق
به جفاکاری، هرچند بُد آن مَه موصوف
لیک شد عمر به امّیدِ وفایش مَصروف
عارِضش از دو طرف در شکنِ مو مَحفوف
راستی هم چو یکی مهر اسیر دو کسوف
یا که یک ماه گرفتار میان دو مُحاق
چه دهم شرح ز طنّازیِ آن تُرکِ چِگِل
که زِ رو آفت جان بود و به مو غارت دل
سختکین، سُستوفا، دیرصفا، زودگُسِل
خسروِ دل به شکر خندهٔ قندش مایل
همچو فرهاد به گلگونرخِ شیرین مشتاق
عمر من کوته از آن سلسلهٔ زلف بلند
که سراپاست شکنج و گره و بند و کمند
دین از آن رفته و جان شیفته و دل دربند
علم الله دو رخت خورده به جنّت سوگند
لک طوبی دو لبت بسته به کوثر میثاق
باری آمد چو به کاشانهام آن حادِثِ ذوق
خون یک خلق به گردن بُدش از حلقهٔ طوق
خشمگین بود چه شد تکیهزن مسندِ فوق
آنچنانی که به یک لحظه چنین الفتِ شوق
سربهسر گشت مبدل به یکی کلفت شاق
گفتمش چیست بتا امشب این گفت و شنفت
عیش بیطیش نبایست نهاد از کف مفت
چون شنید این سخن از من مُتِبَسِّم شد و گفت
طاق ابروی مرا از چه جهت گفتی جفت
جفت گیسوی مرا از چه جهت خواندی طاق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به توصیف زیبایی و جذابیت محبوب خود میپردازد. او شب دوشین را به شب قدر تشبیه میکند و محبوبش را چون ماه کامل، با ابروهایی هلالی و زلفهایی مانند صدق و عذر معرفی میکند. چهرهاش نمایی از صبح وصال و شب فراق دارد و محبوب با زیباییاش، عمر شاعر را پر کرده است. شاعر با اشاراتی به یاری وفا و کین، از دلبستگی و دلتنگیاش سخن میگوید. او به طنازی محبوب اشاره میکند و عشقش را به شیرینی توصیف میکند. در انتها، او از گفتوگوی عاشقانه با محبوبش صحبت میکند و به تنش و لطیفههای بین آنها اشاره میکند. در نهایت، ابراز حسرت و عشق عمیق او به محبوبش، در قالب شعر بیان شده است.
هوش مصنوعی: شب گذشته شب خاصی بود که شب قدر را یادآوری میکرد. مانند نوروز، با وقار و زیبایی به درون آمد.
هوش مصنوعی: ابروی او مانند هلالی است که بر صورتش نمایان شده و زلفهایش به گونهای آویخته شده که شبیه صدقی با عذر و تظاهر است.
هوش مصنوعی: در نوشتارش، رنگ لعل و طعمی شبیه به سم و تریاق به هم آمیخته شدهاند.
هوش مصنوعی: از دل مهر و محبت، ماهی زیبا با چهرهای روشن و دلربا به ناگاه وارد شد. او نه تنها چهرهای زیبا داشت، بلکه در پاهایش نیز خلخال جذابی میدرخشید.
هوش مصنوعی: در برابر خیلی از مشکلات و سختیها، نشانهای زیبا از عشق و اتحاد را میتوان دید که همچون سفیدی صبح، به دل مینشیند و آرامش میآورد.
هوش مصنوعی: از دو رشته موی سیاه، زیباییای مانند زیبایی شب جدایی نمایان است.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه آن معشوقه در حق من ظلم کرده، اما من عمرم را به امید وفای او گذراندم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف زیبایی میپردازد. او میگوید که عارض (چهره) معشوق از سمتین (دو طرف) به گونهای در میان موهایش چنان که در مو مشبک و پیچیده است، مشخص است. این زیبایی و جلوه او به قدری دلربا و خاص است که مانند دو کسوف به شدت چشمنواز و محسورکننده است. در واقع، گویی وجود او به درد و از خود بیخودی ناشی از عشق شباهت دارد.
هوش مصنوعی: یا اینکه یک ماه در دام تنگ دو سایه گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم از زیبایی و شیطنت آن ترک چشمان سیاه بگویم که مانند خورشید، جان را میگیرد و با موهایش دل را میرباید؟
هوش مصنوعی: شخصیت سختگیر، وفادار نیست و به سرعت از کوره در میرود، اما با لبخند شیرینش، دلها را به خود جذب میکند و دیگران را به خود میکشاند.
هوش مصنوعی: مانند فرهاد که به چهره زیبا و سرخشده شیرین مشتاق است.
هوش مصنوعی: عمر من کوتاهتر از آن زلفهای بلند است که پر از پیچ و خم و گره و بند است.
هوش مصنوعی: دین از بین رفته و جان عاشق شده و دل در چنگال علم خدا، به بهشت قسم خورده است.
هوش مصنوعی: لبهای تو به مانند درخت توصیفی اند، شیرین و خوشبو که در کنار چشمه زلالی از پیمان و وفاداری قرار دارد.
هوش مصنوعی: روزی حادثهای عجیب به خانهام آمد که موجب خوشحالی عدهای از مردم شد؛ آنچنان که به گردن این حادثه، زنجیری از احساسات گذاشتند.
هوش مصنوعی: خشمگین بود، اما چه شد که در آن جایگاه بزرگ، تنها در یک لحظه، چنین محبت و دوستی به وجود آمد؟
هوش مصنوعی: به طور کلی، شخصی که همواره در تلاش است تا به جایگاه بالاتری دست یابد، ناگهان به وضعیت و شغل سخت و دشواری میرسد که شاید با آرزوهایش همخوانی نداشته باشد. این تغییر ناگهانی میتواند نشاندهندهی ناپایداریها و فراز و نشیبهای زندگی باشد که انسان را به سمت چالشهای غیرمنتظره سوق میدهد.
هوش مصنوعی: با او صحبت کردم و پرسیدم امشب چه خبر است و او پاسخ داد که لذت زندگی نباید به راحتی از دست برود.
هوش مصنوعی: وقتی او این سخن را از من شنید، با لبخند به من نگاه کرد و پرسید: چرا دربارهی ابروی قوسدار من چنین گفتی که شبیه به جفت است؟
هوش مصنوعی: چرا موهای من را به شکل نیم دایره و غیرمتعارف آرایش کردهای؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.