گنجور

 
جهان ملک خاتون

ای مرا خیل خیالت هم نفس

جز خیالت خود نمی خواهیم کس

از خیالم تن خیالی گشته است

از وصالم یک شبی فریادرس

یاد ما نگذشت یک شب در دلت

عیب نبود هیچ دریا را ز خس

گر تو را صبرست از ما سالها

در جهان ما خود تو را داریم بس

در هوای آن رخ گلبرگ تو

بلبلی بودم گرفتار قفس

بلبلی مستم به بوی و رنگ تو

من شکستم این قفس را زین هوس

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عطار

چند جویی در جهان یاری ز کس

یک کست در هر دو عالم یار بس

تو چو طاوسی بدین ره در خرام

کاندرین ره کم نیایی از مگس

مرد باش و هر دو عالم ده طلاق

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۱۸۱ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
اثیر اخسیکتی

ای ز تو بر هر دماغی صد هوس

وز وصالت خود نشان نادیده کس

چیست جز غم با دل من هم نشین

کیست جز درد تو با جان هم نفس

تیز بازاری و چون تو شکری

[...]

مولانا

نیست در آخرزمان فریادرس

جز صلاح الدین صلاح الدین و بس

گر ز سر سر او دانسته‌ای

دم فروکش تا نداند هیچ کس

سینه عاشق یکی آبیست خوش

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۱۲۴ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه