بار عشق تو مرا بر دل و جانست هنوز
مهر روی تو بدان مهر و نشانست هنوز
سرّ عشقست که نکردیم ملا در همه عمر
در درون دل غمدیده نهانست هنوز
گرچه یاد از من دلخسته نیاری هرگز
روز و شب ورد توأم ذکر زبانست هنوز
تا رخ حوروش از دیده ی ما پنهان کرد
خونم از دیده غمدیده روانست هنوز
آتش مهر رخت تا که جهانسوز افتاد
خوی بر آن چهره زیبات عیانست هنوز
گرچه از ناز و تکبّر به سر ما بگذشت
دیده ام در پی آن سرو روانست هنوز
گفتمش جان به سر کار تو کردم گفتا
ای ستمدیده تو را خود غم جانست هنوز
گفته بودی که تو با ما نه چنانی که بدی
عشقت ای دوست به جانت که چنانست هنوز
صد ازین جور و جفا گر بکنی بر دل من
تا ابد مهر تو در جان جهانست هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق خود نسبت به عشق میپردازد. او هنوز عشق محبوبش را در دل و جان خود حس میکند و یاد او را هر روز و شب به زبان میآورد. گرچه محبوب از او دور است، درد و غم عشق همچنان در وجودش جاری است. شاعر به کنایه میگوید که حتی با وجود ناز و تکبر محبوب، قلبش همچنان در پی او میتپد. او به محبوب میگوید که عشقش تا ابد در جان او خواهد ماند، حتی اگر ایذایی و جفاها بر او برود. در نهایت، او عشق را به عنوان بخشی جداییناپذیر از زندگیاش معرفی میکند.
هوش مصنوعی: عشق تو هنوز در دل و جان من جا دارد و محبت چهرهات هنوز برای من روشن و مشخص است.
هوش مصنوعی: راز عشق در تمام عمر برای ما بهعنوان یک معلم روشن نشده است و این راز هنوز در دل غمگین ما پنهان است.
هوش مصنوعی: اگرچه هرگز خاطرهای از من در دل نداری، اما روز و شب در ذهنم تنها یاد و ذکر تو جریان دارد.
هوش مصنوعی: هرگاه چهره دلفروزت از چشم ما ناپدید شود، هنوز اشکهایم از درد فراق جاری است.
هوش مصنوعی: آتش عشق و زیبایی تو، به قدری سوزان است که حتی بعد از گذشت زمان، هنوز آثار آن بر چهره زیبا و دلربای تو نمایان است.
هوش مصنوعی: هرچند که او با ناز و خودخواهی از کنارمان عبور کرد، اما من هنوز هم به یاد او و زیباییاش هستم.
هوش مصنوعی: به او گفتم که تمام وجودم را برای تو صرف کردهام، اما او پاسخ داد: ای بیچاره، خودت هنوز درگیر ناراحتیهای روحیات هستی.
هوش مصنوعی: تو گفته بودی که به ما اینگونه نیستی، اما عشق تو ای دوست، به جان تو چنان است که هنوز هم به این شکل ادامه دارد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به من بیمهری کنی و با سختیها و ظلمها بر دلم فشار بیاوری، باز هم تا ابد عشق تو در جانم زنده خواهد ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خاک شد جسم و غمت مونس جانست هنوز
سوخت دل جان به جمالت نگرانست هنوز
حسنت از زینت خط رنگ دگر یافت ولی
در دل ما غم عشق تو همانست هنوز
اثری در دل پر سوز ز خونابه نماند
[...]
پیر گشتیم و دل از عشق جوانست هنوز
دیده بر طلعت خوبان نگرانست هنوز
پایم از اشک روان در گل و چون سایه روان
دلم اندر پی آن سرو روانست هنوز
ترک چشمش بهوا داری ابرو و مژه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.