گنجور

 
جهان ملک خاتون

در جهان غیر تو ای دوست ندارم دلبر

که تو را گفت که بیهوده ز یاران دل بر

چون ببردی دل و جان از من بیچاره کنون

مرهمی نه ز وصالت به دل ما دلبر

نسبت قدّ تو با سرو کنم یعنی چه

که ورا پای ز چوبست و درختی بی بر

در شب ظلمت هجران تو سرگشته شدم

باز هم بوی سر زلف تو گشتم رهبر

چون درون حرم جان و دلم منزل تست

حلقه وار از چه سبب من شب و روزم بر در

چه شود گر بنوازی ز سر لطف شبی

بنده ی سوخته دل را و در آری در بر

گر مراد من بیچاره ز لعلم بدهی

گویم از جان و جوانی ز جهانی برخور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
کسایی

از خضاب من و از موی سیه کردن من

گر همی رنج خوری، بیش مخور، رنج مبر!

غرضم زو نه جوانی است؛ بترسم که زِ من

خردِ پیران جویند و نیابند مگر!

فرخی سیستانی

رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر

خنک آن کو رمضان را بسزا برد بسر

بس گرامی بود این ماه ولیکن چکنم

رفتنی رفته به و روی نهاده بسفر

سبکی کرد و بهنگام سفر کرد و برفت

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۶۷ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ازرقی هروی

عید شاداب درختیست که تا سال دگر

از گل و میوۀ او بوی همی یابی و بر

بوی آن گل بترازد چو خرد کار دماغ

بر آن میوه بتازد چو خرد سوی جگر

زین گل و میوه همان به که یکی گیرد بار

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۶۱ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
منوچهری

دسته‌ها بسته به شادی بر ما آمده‌ای؟

تا نشان آری ما را ز دل افروز بهار؟

مشاهدهٔ ۱۱ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
قطران تبریزی

ای دلارام و دل آشوب و دلاویز پسر

عهد کرده بوفا با من و نابرده بسر

غم عشق تو روانم بلب آورده بلب

درد هجر تو توانم بسر آورده بسر

شمنان چون تو ندیدند و نبینند صنم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه