در جهان غیر تو ای دوست ندارم دلبر
که تو را گفت که بیهوده ز یاران دل بر
چون ببردی دل و جان از من بیچاره کنون
مرهمی نه ز وصالت به دل ما دلبر
نسبت قدّ تو با سرو کنم یعنی چه
که ورا پای ز چوبست و درختی بی بر
در شب ظلمت هجران تو سرگشته شدم
باز هم بوی سر زلف تو گشتم رهبر
چون درون حرم جان و دلم منزل تست
حلقه وار از چه سبب من شب و روزم بر در
چه شود گر بنوازی ز سر لطف شبی
بنده ی سوخته دل را و در آری در بر
گر مراد من بیچاره ز لعلم بدهی
گویم از جان و جوانی ز جهانی برخور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق عشق و جدایی است. شاعر از درد و رنج ناشی از دوری محبوبش سخن میگوید و اینکه هیچ چیز دیگری جز عشق او برایش ارزش ندارد. او به زیبایی و قد محبوبش اشاره میکند و میگوید که بدون او، زندگیاش بیمعنی و تاریک شده است. شاعر آرزوی نزدیکی و محبت را دارد و از محبوبش میخواهد که به او محبت کند و او را در آغوش بگیرد، چراکه او به شدت در آرزوی وصال است. در نهایت، او از محبوبش میخواهد که حتی اگر نمیتواند به او محبتی کند، حداقل به یاد او باشد و نگاهی به او بیندازد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، ای دوست، هیچکس را نمیخواهم به جز تو. هیچکس نمیتواند به من بگوید که به دیگران دل ببندم، چون تو را در دل دارم و دیگران برای من بیمعنا هستند.
هوش مصنوعی: زمانی که دل و جانم را از من گرفتی، حالا که بیچاره و بیچارهام، هیچ درمانی جز وصال تو برای دل ما وجود ندارد، ای محبوب.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به زیبایی و ظرافت تو اشاره دارد. شاعر میگوید که قد و قامت تو چقدر زیباست و با آن مقایسه میکند، اما در عین حال به این نکته اشاره میکند که درختی که بدون میوه یا برگ است، هرچقدر هم که بلند باشد، زیبایی و ارزش واقعی ندارد. به این ترتیب، او بر اهمیت زیبایی و محتوا تأکید میکند و میگوید که زیبایی واقعی در وجود چیزهایی است که باعث جذابیت و شکوه آنها میشود.
هوش مصنوعی: در شب تاریک جدایی از تو، دوباره در جستجوی بوی موی تو سرگردان شدم و آن بوی دلانگیز، من را راهنمایی کرد.
هوش مصنوعی: من درون حرم تو، که جان و دل من در آن جاست، زندگی میکنم. نمیدانم چرا همواره به دور در آنجا در حال رفت و آمد هستم و روز و شب را در انتظار تو میگذرانم.
هوش مصنوعی: چه اشکالی دارد اگر یک شب با محبت و لطف خودت به بندهای که دلش سوخته توجه کنی و او را در آغوش بگیری؟
هوش مصنوعی: اگر خواسته من، که در این حال درماندهام، از علم به من داده شود، میگویم که از جان و جوانی خودم در این دنیا بهرهمند شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خضاب من و از موی سیه کردن من
گر همی رنج خوری، بیش مخور، رنج مبر!
غرضم زو نه جوانی است؛ بترسم که زِ من
خردِ پیران جویند و نیابند مگر!
رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر
خنک آن کو رمضان را بسزا برد بسر
بس گرامی بود این ماه ولیکن چکنم
رفتنی رفته به و روی نهاده بسفر
سبکی کرد و بهنگام سفر کرد و برفت
[...]
عید شاداب درختیست که تا سال دگر
از گل و میوۀ او بوی همی یابی و بر
بوی آن گل بترازد چو خرد کار دماغ
بر آن میوه بتازد چو خرد سوی جگر
زین گل و میوه همان به که یکی گیرد بار
[...]
دستهها بسته به شادی بر ما آمدهای؟
تا نشان آری ما را ز دل افروز بهار؟
ای دلارام و دل آشوب و دلاویز پسر
عهد کرده بوفا با من و نابرده بسر
غم عشق تو روانم بلب آورده بلب
درد هجر تو توانم بسر آورده بسر
شمنان چون تو ندیدند و نبینند صنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.