عاشقان را نیست در کویت نظامی این بتر
صبح هجران تو را خود نیست شامی این بتر
ای بسا زهر هلاهل کز غمت نوشیدهام
شربت وصلت نخوردم نیم جامی این بتر
کام جانم تلخ گشت از شربت هجران تو
دل ز وصلت کی رسید آخر به کامی این بتر
مرغ جانم را نشیمن شست زلفین تو بود
نیست آرامش کنون در هیچ دامی این بتر
با شب وصل توام خوش بود عمری پیش ازین
چون نبودش با من مسکین دوامی این بتر
سوختم در آتش هجران آن روی چو ماه
میکشم صد گونه جور از دست خامی این بتر
او طبیب درد من باشد ولی کم مینهد
بر سر رنجور هجر از لطف گامی این بتر
دردم از حد رفت و یاری نیستم کس در جهان
جز صبا کز من برد سویش پیامی این بتر
داغ مهرش بر جبین جان نهادستم نخست
لیک میآید ز ما ننگش زمانی این بتر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و درد هجران است. شاعر از فقدان و غم ناشی از جدایی محبوبش سخن میگوید و احساس میکند که هیچ چیز به اندازهی این جدایی دردناک نیست. او به تلخی زندگیاش بدون محبوب اشاره میکند و از زهر جدایی گلایه دارد. شاعر در توصیف وضعیتش میگوید که روحش در بند محبوبش است و اکنون آرامش ندارد. بارها به یاد ایام وصال میافتد و به سوز و گداز هجران خود اشاره میکند. او انتظار یاری از کسی را دارد ولی تنها صبا است که پیامی از محبوبش به او میآورد. در نهایت، داغ عشق را بر جبینش احساس میکند و میگوید که این احساس ننگین است.
هوش مصنوعی: عاشقان در کوی تو هیچ نظمی ندارند، زیرا هیچ چیز بهتر از صبح جدایی تو نیست که شبانهای برای آنان وجود ندارد.
هوش مصنوعی: بسیاری از تلخیهای زندگی را به خاطر غم تو تجربه کردهام، اما هنوز طعم شیرین وصالت را نچشیدهام، حتی یک جرعه کوچک هم از آن نداشتهام که این دردها را به جان خریدهام.
هوش مصنوعی: دل و جانم از جدایی تو به شدت آسیبدیده و تلخ شده است. آیا روزی به وصالی خواهیم رسید که به شادی و کامیابی برسیم؟ این دور از انتظار است.
هوش مصنوعی: پرنده جانم در آشیانهای از موهای تو آرام میگرفت و اکنون در هیچ جای دیگری نمیتوانم آسایش داشته باشم.
هوش مصنوعی: با تو در شب وصال خوشحال بودم و قبل از این، چون هیچگاه خوشیای با من، که در سختی هستم، دوام نداشت، حالا این وضعیت برایم بدتر شده است.
هوش مصنوعی: در آتش دوری محبوب میسوزم، و آن چهره مانند ماه را همچون شعله میکشم. از دست نادانی و کمتجربگی، انواع سختیها و رنجها را تحمل میکنم.
هوش مصنوعی: او پزشک درد من است، اما دردی که از دوری او دارم، به اندازه کافی بر این رنجور نمینهد.
هوش مصنوعی: درد من به اندازهای زیاد است که دیگر نقطهای برای تحمل ندارم و هیچ یاری در این دنیا ندارم. تنها کسی که از من خبری میبرد و به او پیام میفرستم، نسیم صباست.
هوش مصنوعی: عشق او را بر پیشانی جانم گذاشتم و در ابتدا این احساس برایم شادیبخش بود، اما اکنون احساس شرمندگی میکنم که او را در زندگیام دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.