خالیست بر آن لبان دلبند
همچون مگسی نشسته بر قند
چندان به کرشمه شیوه ها کرد
تا کرد دلم به زلف پابند
از ما بربود صبر و آرام
تا زلف به روی مه پراکند
آن غمزه ی شوخ همچو پیکان
مرغ دل ما به دامش افکند
بردی دل عالمی به دستان
این سرکشی و عتاب تا چند
از سلسله دو زلف مشکین
تار دل ما فتاد در بند
دیوانه دلم ز پیر معنی
حاصل چه بود چه نشنود پند
بار غم عشق بر دل من
کوهیست عظیم چون دماوند
مهر رخ آن صنم تو گویی
با جان جهانش هست پیوند
از بنده گناه اگرچه باشد
هم عفو کند مگر خداوند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و دلبستگی عمیق به محبوب است. شاعر از تأثیر زلف و زیباییهای معشوق بر دل خود میگوید و آن را به وضعیتی بند و گرفتار تشبیه میکند. او بیان میکند که غم عشق بر دل او سنگینی میکند و آن را به کوهی بزرگ تشبیه مینماید. در نهایت، او به عفو و رحمت خداوند اشاره میکند و از وضعیت خود، ناشی از عشق و گناه میگوید. احساساتی چون دیوانگی و سرکشی در عشق نیز در این شعر به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: لبان معشوق خالی و بیمزه است، مانند مگسی که بر روی قند نشسته باشد، اما نمیتواند از آن لذت ببرد.
هوش مصنوعی: او با ناز و کرشمههایش به قدری دلربایی کرد که دل من به زلفش گره خورد و اسیر شد.
هوش مصنوعی: صبری که داشتیم و آرامشی که در دل ما بود، با دیدن زلفهای پراکنده او به یک باره از میان رفت.
هوش مصنوعی: آن نگاه فریبنده و بازیگوش مانند تیر، دل ما را در دام خود گرفتار کرده است.
هوش مصنوعی: دل یک جهان را با رفتار و سرکشی خودت ربودهای، تا کی میخواهی به این کار ادامه دهی؟
هوش مصنوعی: دو زلف مشکین تو مانند زنجیری بر دل من افتاده و مرا در دام انداخته است.
هوش مصنوعی: دل من از دیوانگی و سردرگمی پیر دانایی چه نتیجهای گرفته است؟ او که پندی را نمیشنود.
هوش مصنوعی: غم عشق بر سینهام همچون کوهی بزرگ و سربهفلک کشیده است.
هوش مصنوعی: محبت و زیبایی چهره آن معشوق بهگونهای است که انگار جان عالم با او گره خورده است.
هوش مصنوعی: اگرچه بنده گناهانی دارد، اما تنها خداوند است که میتواند او را ببخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خوانده کتاب زند و پازند
زین خواندن زند تا کی و چند؟
دل پر ز فضول و زند برلب
زردشت چنین نبشت در زند؟
از فعل منافقی و بیباک
[...]
تا کی غم خان و مان و فرزند
چند انده نان و جامه تا چند
چندانکه درین جهانی ای شیخ
بر خویش گری و بر جهان خند
ای یازده امهات و نه آب
نازاده خلف تر از تو فرزند
قهر تو دو رخ نهاده بر زهر
لطف تو سه ضربه داده بر قند
شیر اجم از تو ریسمان صید
[...]
ای روح صفات اهرمن بند
وی نوک سنان آسمان رند
در نعش و پرن زنند طعنه
نظم تو و نثرت ای خداوند
هر بیخ ستم که دهر بنشاند
[...]
گر دل دهی ای پسر بدین پند
از پند پدر شوی برومند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.