این جور و جفای چرخ تا چند
دارد دل خاص و عام در بند
از حادثه ی زمانه باری
بیخ شجر امید برکند
از باغ دل جهان تو گویی
هر برگ به گوشه ای پراکند
سرو چمن مراد جانها
دست ستمش ز پا بیفکند
فریاد ز دست چرخ فریاد
بیداد به جان ما بگو چند
وین دل چه کنم که از عزیزان
با درد و غم تو نشنود پند
وین گوش زمانه اش تو گویی
کز پنبه ی غفلتش بیاکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ناامیدی و مشکلاتی که زمانه برای انسانها به وجود میآورد، اشاره میکند. او از دلتنگی و گرفتار شدن مردم در چنگال زمانه صحبت میکند و بیان میکند که چرخ روزگار چقدر بیرحم و ستمگر است. با بیداد زمانه، امیدها و آرزوها پناه میبرند و دل انسانها پر از درد و غم است. شاعر فریاد میزند که این دل از عزیزانش پند نمیگیرد و به نظر میرسد که گوش زمانه در پردهای از غفلت به سر میبرد و از حال ما بیخبر است.
هوش مصنوعی: تا کی باید انسانها با این بیرحمی و ظلم روزگار دست و پنجه نرم کنند و دلهای خاص و عام در بند رنجها بماند؟
هوش مصنوعی: از رویدادهای زمانه، به هر حال، ریشههای امید را قطع کرد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد در هر گوشهای از دل و زندگیات، نشانهای از زیبایی و جذابیت وجود دارد که شبیه به برگهایی است که در باغی بزرگ پخش شدهاند. این برکها نماد احساسات و لحظات مختلفی هستند که در زندگیات تجربه کردهای.
هوش مصنوعی: سرو چمن، نماد زیبایی و زندگیست که باعث آرامش روحها میشود، اما در عین حال، میتواند با ظلمش افراد را از پا بیندازد و به زانو درآورد.
هوش مصنوعی: از سر گردانی و ظلمی که بر ما میرود، فریاد بزنید و بگویید که چند بار باید این درد را تحمل کنیم.
هوش مصنوعی: این دل را با درد و غم تو چه کنم که نمیتواند نصیحتی از عزیزان بشنود.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که زمانه، گویی مانند گوش انسان است که از غفلت و بیتوجهی خود آگاه میشود و شروع به شنیداری متفاوت میکند. در واقع، این دیدگاه بیانگر این است که انسانها باید از غفلت و بیتوجهی خود بیرون بیایند و به واقعیتها و آنچه در اطرافشان میگذرد، بیشتر توجه کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خوانده کتاب زند و پازند
زین خواندن زند تا کی و چند؟
دل پر ز فضول و زند برلب
زردشت چنین نبشت در زند؟
از فعل منافقی و بیباک
[...]
تا کی غم خان و مان و فرزند
چند انده نان و جامه تا چند
چندانکه درین جهانی ای شیخ
بر خویش گری و بر جهان خند
ای یازده امهات و نه آب
نازاده خلف تر از تو فرزند
قهر تو دو رخ نهاده بر زهر
لطف تو سه ضربه داده بر قند
شیر اجم از تو ریسمان صید
[...]
ای روح صفات اهرمن بند
وی نوک سنان آسمان رند
در نعش و پرن زنند طعنه
نظم تو و نثرت ای خداوند
هر بیخ ستم که دهر بنشاند
[...]
گر دل دهی ای پسر بدین پند
از پند پدر شوی برومند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.