مرا جز عشق تو کاری نباشد
چو تو در عالمم یاری نباشد
دلم بردی و دلداری نکردی
حقیقت چون تو دلداری نباشد
غمم دادی و غمخوارم نگشتی
چه گویم چون تو غمخواری نباشد
فدایت کردهام جان را همانا
که از من بر دلت باری نباشد
نظر کن سوی من کز پادشاهان
ترحّم بر گدا عاری نباشد
کنم یکباره خود را خاک راهت
گرم بر درگهت باری نباشد
جهان را ظلمت هجر ارچه بگرفت
چو زلف تو سیه کاری نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از عشق و دلبستگی عمیق سخن میگوید. شاعر بیان میکند که جز عشق معشوق هیچ کاری ندارد و اگر او در دنیا نباشد، زندگی بیمعنا میشود. شاعر از درد و غم خود میگوید و ابراز میکند که معشوق او را در این غمها حمایت نکرده است. او عشق و احساساتش را فدای معشوق کرده و از او درخواست توجه و رحم دارد. در نهایت، شاعر به تاریکی و غم ناشی از دوری معشوق اشاره میکند و میگوید که بدون او، همهچیز تیره و ناامیدکننده است.
هوش مصنوعی: برای من هیچ کاری جز عشق تو معنا ندارد، چون در این دنیا هیچ یاری غیر از تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تو دل مرا از من گرفتی و به من تسکینی ندادید. در واقع، حقیقت این است که هیچکس به اندازه تو نمیتواند تسکیندهنده باشد.
هوش مصنوعی: غم را به من دادی و خودت غمخوار من نشدی، حالا چه بگویم وقتی که هیچ کسی نیست تا دردم را بفهمد؟
هوش مصنوعی: جانم را برای تو فدای کردهام، زیرا میخواهم که هیچ سنگینی و بار اضافی از طرف من بر دلت نباشد.
هوش مصنوعی: به من نگاه کن که از میان پادشاهان، رحمت و مهربانی بر کسانی چون من که در فقر و نیاز هستند، وجود ندارد.
هوش مصنوعی: من یکباره خود را به گرد و غبار راهت خواهم سپرد و با عشق و ارادت بر آستان تو حاضر میشوم، شاید که تو به من نگاهی بیفکنیده و رحمتی بر من کنی.
هوش مصنوعی: هرچند که دنیا با تاریکی جدایی پر شده است، اما با زیبایی و سیاهعملی زلف تو، هیچ کار ناپسندی به نظر نمیرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز عاشق زارتر زاری نباشد
ز کار او بتر کاری نباشد
ترا کز نیکوان یاری نباشد
مرا نزد تو مقداری نباشد
نباشد دولت وصلت کسی را
وگر باشد مرا باری نباشد
ترا گر کار من دامن نگیرد
[...]
ز مرگم گرچه تیماری نباشد
گلی را سوختن کاری نباشد
ترا خود رسمِ دل داری نباشد
جز آیینِ جفا کاری نباشد
ازین ها به بده ما را کزین ها
که با ما می کنی یاری نباشد
مکن با اهلِ دل نا التفاتی
[...]
تو را با آخرت کاری نباشد
وزان بر جان تو باری نباشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.