گنجور

 
جهان ملک خاتون

مرا جز عشق تو کاری نباشد

چو تو در عالمم یاری نباشد

دلم بردی و دلداری نکردی

حقیقت چون تو دلداری نباشد

غمم دادی و غمخوارم نگشتی

چه گویم چون تو غمخواری نباشد

فدایت کرده‌ام جان را همانا

که از من بر دلت باری نباشد

نظر کن سوی من کز پادشاهان

ترحّم بر گدا عاری نباشد

کنم یکباره خود را خاک راهت

گرم بر درگهت باری نباشد

جهان را ظلمت هجر ارچه بگرفت

چو زلف تو سیه کاری نباشد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
انوری

ترا کز نیکوان یاری نباشد

مرا نزد تو مقداری نباشد

نباشد دولت وصلت کسی را

وگر باشد مرا باری نباشد

ترا گر کار من دامن نگیرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
عطار

ز مرگم گرچه تیماری نباشد

گلی را سوختن کاری نباشد

حکیم نزاری

ترا خود رسمِ دل داری نباشد

جز آیینِ جفا کاری نباشد

ازین ها به بده ما را کزین ها

که با ما می کنی یاری نباشد

مکن با اهلِ دل نا التفاتی

[...]

شیخ محمود شبستری

تو را با آخرت کاری نباشد

وزان بر جان تو باری نباشد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه