گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

هر که را مهر رخ خوب تو در دل باشد

گر بود غافل از آن وجه نه عاقل باشد

هر که در سلسله ی زلف تو ای جان و جهان

درنیاویخت توان گفت که غافل باشد

گرنه خون جگر از دیده خورم در غم تو

پس مرا از غم عشق تو چه حاصل باشد

جنّت و روضه فردوس نخواهد هرگز

هر کسی را که سر کوی تو منزل باشد

گر سرم در سر سودای تو خواهد رفتن

رفتن من ز سر کوی تو مشکل باشد

من قتیل غم عشقت شده ام باکی نیست

اگرم دست نگارین تو قاتل باشد

مدّت هجر تو از حد شد و می دان به یقین

که مرا هجر تو با مرگ مقابل باشد

چون تو بر دفتر عشّاق رسی نیک ببین

که مگر عاشق دلسوخته داخل باشد