گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

دلم بر آتش عشقت کباب خوش باشد

به یاد لعل لب تو شراب خوش باشد

تو آب چشمه حیوانی و منم تشنه

بیا که تشنه لبان را به آب خوش باشد

ز شربت لب لعلت به ما چشان جامی

که جام باده ز لعل مذاب خوش باشد

مپوش روی خود از چشم ما که نیست روا

چرا که بر مه تابان نقاب خوش باشد

بیا و بر سر سرچشمه دو دیده نشین

که سرو ناز یقین در سراب خوش باشد

میان باغ و لب جوی و نغمه بلبل

به بانگ چنگ سحرگه خراب خوش باشد

نگار سیم تن سروقدّ موی میان

زباده سرخوش و مست و خراب خوش باشد

دو زلف سرکش او را به دست شوق و نیاز

گرفته زآتش رخسار تاب خوش باشد

چو جمع شد همه اسباب عیش می دانی

که ذوق عیش به عهد شباب خوش باشد

نظر به روی چو خورشید آن صنم تا روز

چه جای شمع که در ماهتاب خوش باشد