دلم بر آتش عشقت کباب خوش باشد
به یاد لعل لب تو شراب خوش باشد
تو آب چشمه حیوانی و منم تشنه
بیا که تشنه لبان را به آب خوش باشد
ز شربت لب لعلت به ما چشان جامی
که جام باده ز لعل مذاب خوش باشد
مپوش روی خود از چشم ما که نیست روا
چرا که بر مه تابان نقاب خوش باشد
بیا و بر سر سرچشمه دو دیده نشین
که سرو ناز یقین در سراب خوش باشد
میان باغ و لب جوی و نغمه بلبل
به بانگ چنگ سحرگه خراب خوش باشد
نگار سیم تن سروقدّ موی میان
زباده سرخوش و مست و خراب خوش باشد
دو زلف سرکش او را به دست شوق و نیاز
گرفته زآتش رخسار تاب خوش باشد
چو جمع شد همه اسباب عیش می دانی
که ذوق عیش به عهد شباب خوش باشد
نظر به روی چو خورشید آن صنم تا روز
چه جای شمع که در ماهتاب خوش باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سپیدهدم به صبوحی شراب خوش باشد
نوا و نغمهٔ چنگ و رباب خوش باشد
بتی که مست و خرابی ز چشم فتانش
نشسته پیش تو مست و خراب خوش باشد
سحرگهان چو ز خواب خمار برخیزی
[...]
مدام همدم جام شراب خوش باشد
همیشه عاشق مست خراب خوش باشد
بیا به مکتب ما و کتاب عشق بخوان
که خواندن از سر ذوق این کتاب خوش باشد
بیا که ساقی ما مجلس خوشی آراست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.