گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

مدام همدم جام شراب خوش باشد

همیشه عاشق مست خراب خوش باشد

بیا به مکتب ما و کتاب عشق بخوان

که خواندن از سر ذوق این کتاب خوش باشد

بیا که ساقی ما مجلس خوشی آراست

بیا که دیدن او بی نقاب خوش باشد

رسید ساقی سرمست و جام می بر دست

حریف رند چنین بی حجاب خوش باشد

خیال عارض او نقش می کشم بر چشم

نگر که نقش خیالش در آب خوش باشد

هزار شاه گدای جناب ما باشد

اگر به جانب ما آن جناب خوش باشد

خوش است گفتهٔ سید که از سر ذوق است

به ذوق هر که بگوید جواب خوش باشد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عبید زاکانی

سپیده‌دم به صبوحی شراب خوش باشد

نوا و نغمهٔ چنگ و رباب خوش باشد

بتی که مست و خرابی ز چشم فتانش

نشسته پیش تو مست و خراب خوش باشد

سحرگهان چو ز خواب خمار برخیزی

[...]

جهان ملک خاتون

دلم بر آتش عشقت کباب خوش باشد

به یاد لعل لب تو شراب خوش باشد

تو آب چشمه حیوانی و منم تشنه

بیا که تشنه لبان را به آب خوش باشد

ز شربت لب لعلت به ما چشان جامی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه