گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

مژده‌ای دادم صبا ای دل که جانان می‌رسد

درد دوری را بده تسکین که درمان می‌رسد

باد نوروزی پیامی می‌دهد سوی چمن

کان گل خوشبو در این زودی به بستان می‌رسد

گرچه محرومی ز روز دولت وصلش دلا

شکر می‌کن کاین شب هجران به پایان می‌رسد

گرچه در هجران آن دلبر ز غم سرگشته‌ای

غم مخور کز دولت وصلش به سامان می‌رسد

گر بعیدم از رخ جان‌پرورت در روز عید

لاشهٔ شخص ضعیفم هم به قربان می‌رسد

هدهد فرخنده را شهر سبا آمد به یاد

بلبل سرمست را دیگر گلستان می‌رسد

می‌دهد خورشید نورانی ز وصلش مژده‌ای

باز در گوش جهان از عالم جان می‌رسد

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

همام تبریزی

دردمندان را ز بوی دوست درمان می‌رسد

مژدۀ فرزند پیش پیر کنعان می‌رسد

یوسف کنعانی از زندان همی‌یابد خلاص

خاتم دولت به انگشت سلیمان می‌رسد

خضر را نور الهی رهنمایی می‌کند

[...]

ابن یمین

یارب این خرم نسیم از عالم جان می‌رسد

یا ز بستان ارم یا باغ رضوان می‌رسد

یا دم پیراهن یوسف شده همراه او

از برای نور چشم پیر کنعان می‌رسد

یا مشام جان پاک مصطفی را از یمن

[...]

سلمان ساوجی

شادی آمد از درون امشب که هان جان می‌رسد

جان به استقبال شد بیرون که جانان می‌رسد

یار چون گیسو کشان در پای یار آمد ز در

مژده ای دل کان شب سودا به پایان می‌رسد

خوش بخند ای دل که اینک صبح خندان می‌دمد

[...]

ابن حسام خوسفی

مژده ای دل مر ترا کآرامش جان می‌رسد

خَه خَه ای جان زنده شو چون بوی جانان می‌رسد

بَخ بَخ ای آدم ترا کایّام ناکامی گذشت

کز یزید خوش‌خبر پیغام رضوان می‌رسد

سر برآر ای ساکن بیت‌الحزن تا بشنوی

[...]

محتشم کاشانی

زخم او یکبارگی امروز بر جان می‌رسد

چاک جیب نیم چاک من به دامان می‌رسد

تیر پر کش کشتهٔ او کو که ریزم بر جگر

دوش مشکل می‌رسید امروز آسان می‌رسد

بود در تسخیر بیداری من دی با محال

[...]