دلارام مرا یارب بقا باد
همه میل دلش سوی وفا باد
به الهامش وفا در خاطر انداز
ز یاد او هرچه بگذارد جفا باد
اگرچه کس نخواهد روزی تنگ
دهان تنگ او روزی ما باد
ز روی خوب یارم چشم دشمن
چو خوبی از وفا دایم جدا باد
اگرچه بیش از این معنی روا نیست
ز لعلش کام جان ما روا باد
مرا آن دوست دشمن کام کردست
ز روی دوستدارانش حیا باد
به سوی آن گل بستان خوبی
کسی کاو ره برد باد صبا باد
به خاک کوی او تا آب و آتش
بود منزلگه شاه و گدا باد
اگرچه از جهان دارد فراغت
همیشه بر جهان او پادشا باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرو را گفت شاها مرو آباد
اگر نیکست ور بد مر ترا باد
هزارت حاجت از شاهی روا باد
هزارت سال در شاهی بقا باد
که جان ما فدای آن بلا باد
بما تو هرچه خواهی آن بماباد
سر افرازی که جاویدش بقا باد
کفش سر چشمۀ فیض سخا باد
بدان تا نگسلد از گردش چرخ
زجانش رشتۀ جانت دو تا باد
چو پشت او قوی از بازوی تست
[...]
تو را از تخت شاهی متکا باد
جناب تو جهان را ملتجا باد
ز بهر سوختن خصم تو خار است
چو گل پیراهن عمرش قبا باد
سعادت را که مرغ خانهٔ توست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.