گنجور

 
جهان ملک خاتون

دلارام مرا یارب بقا باد

همه میل دلش سوی وفا باد

به الهامش وفا در خاطر انداز

ز یاد او هرچه بگذارد جفا باد

اگرچه کس نخواهد روزی تنگ

دهان تنگ او روزی ما باد

ز روی خوب یارم چشم دشمن

چو خوبی از وفا دایم جدا باد

اگرچه بیش از این معنی روا نیست

ز لعلش کام جان ما روا باد

مرا آن دوست دشمن کام کردست

ز روی دوستدارانش حیا باد

به سوی آن گل بستان خوبی

کسی کاو ره برد باد صبا باد

به خاک کوی او تا آب و آتش

بود منزلگه شاه و گدا باد

اگرچه از جهان دارد فراغت

همیشه بر جهان او پادشا باد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کمال‌الدین اسماعیل

سر افرازی که جاویدش بقا باد

کفش سر چشمۀ فیض سخا باد

بدان تا نگسلد از گردش چرخ

زجانش رشتۀ جانت دو تا باد

چو پشت او قوی از بازوی تست

[...]

ناصر بخارایی

تو را از تخت شاهی متکا باد

جناب تو جهان را ملتجا باد

ز بهر سوختن خصم تو خار است

چو گل پیراهن عمرش قبا باد

سعادت را که مرغ خانهٔ توست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه