گنجور

 
جهان ملک خاتون

دلارام مرا یارب بقا باد

همه میل دلش سوی وفا باد

به الهامش وفا در خاطر انداز

ز یاد او هرچه بگذارد جفا باد

اگرچه کس نخواهد روزی تنگ

دهان تنگ او روزی ما باد

ز روی خوب یارم چشم دشمن

چو خوبی از وفا دایم جدا باد

اگرچه بیش از این معنی روا نیست

ز لعلش کام جان ما روا باد

مرا آن دوست دشمن کام کردست

ز روی دوستدارانش حیا باد

به سوی آن گل بستان خوبی

کسی کاو ره برد باد صبا باد

به خاک کوی او تا آب و آتش

بود منزلگه شاه و گدا باد

اگرچه از جهان دارد فراغت

همیشه بر جهان او پادشا باد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode