بیا لطافت گل را ببین به وقت صبوح
که تا ز خوف بیاسایدم زمانی روح
به وقت گل دل خود را مدار تنگ ز غم
یقین بدان که درین موسمست عین فتوح
بسان بلبل شوریده دل ز بیم فراق
هزار ناله برآرم من از دل مجروح
به صبح در چمن گل شدم به گل گفتم
به مدح روی تو مادح منم تویی ممدوح
اگر جهان همه طوفان بگیرد او چه غمش
کسی که دست امیدش رسد به دامن نوح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و لطافت گل در صبح اشاره دارد و از احساس آرامش و شادابی ناشی از آن صحبت میکند. شاعر به خواننده میگوید که در این زمان نباید غمگین باشد، زیرا این فصل بهار، فصل پیروزی و شادابی است. او همچنین از عشق و شور و شوق خود میگوید و بر این نکته تأکید میکند که در صورت بروز مصائب، امید به کمک و نجات همیشه وجود دارد. در نهایت، شاعر به مدح و ستایش محبوب خود میپردازد و نشان میدهد که حتی در سختیها، امید و عشق او را سرزنده نگه میدارد.
هوش مصنوعی: بیایید زیبایی گل را در صبحگاه تماشا کنیم، وقتی که تا از ترسهایم کمی استراحت کنم و نفس بکشدم.
هوش مصنوعی: در زمان گل و شکفتن آن، دل خود را از غم پر نکن. مطمئن باش که این زمان، زمان فتح و پیروزی است.
هوش مصنوعی: مانند بلبل سرشار از حسرت و اندوه، از ترس جدایی هزار ناله از دل زخمیام بلند میکنم.
هوش مصنوعی: در صبحی در چمن گل شدم و به گل گفتم که من در ستایش چهره تو هستم و تنها تو هستی که شایسته ستایش هستی.
هوش مصنوعی: اگر دنیا با تمامی مشکلات و سختیها مواجه شود، هیچ نگرانی برای کسی وجود ندارد که به منبع امید و نجاتی مانند نوح دسترسی داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جنازهٔ تو ندانم کدام حادثه بود
که دیده ها همه مصقول کرد و رخ مجروح
از آب دیده چو طوفان نوح شد همه مرو
جنازهٔ تو بر آن آب همچو کشتی نوح
هزار مدح شکر طعم وصف تو گفتم
کزو نگشت مرا تازه یک صبوح فتوح
برادرم که دو تن تاک را نهد نیرو
همی گسسته نگردد غبوق او ز صبوح
درست شد که دو تن تاک به ز صد ممدوح
[...]
ترا که صحبت اهل دلی نکرده فتوح
بقای خضر چه دانی چه بود و کشتی نوح
شود چو چشمه خورشید نور بخش دلت
گرت ز جام صفا می دهند وقت صبوح
چو راح در سرت افتد به راه عقل مرو
[...]
حیاتبخش بُود باده خاصه وقت صبوح
که راح را بُود آن دم خواص جوهر روح
فکنده مرغ صراحی خروش در مجلس
چو بلبلان سحر در چمن به وقت صبوح
مباش بی لب یاقوت و جام یاقوتی
[...]
ز صاف راح بکش هر صباح جام صبوح
که صبح موسم عیش است و راح لذت روح
صباح عید و لب جویبار و جام صبوح
روا بود که پشیمان شود ز تو به نصوح
چه سود از این که لبش مرهم جراحت هاست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.