بر دست پیچ آن سر زلفین پیچ پیچ
هیچست آن دهان تو دل را منه به هیچ
پیچست و تاب در سر زلفین دلبران
گر عاقلی تو با سر زلفین او مپیچ
اغیار جز مذلّت عاشق نمیکنند
لیکن ندیم هیچ نگوید بجز مزیچ
طبّاخ اگر به آش تو تقصیر میکند
او را گناه نیست ندارد مگر هویچ
گفتم شبی به زلف نگارم که درکشم
راهیست بس دراز و پرآشوب و پیچ پیچ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و محبت است. شاعر به زلفانی پیچیده و دهانی دلربا اشاره میکند و میگوید که این زیباییها باعث گمراهی دل انسان میشوند. او تأکید میکند که اگر عاقل باشی، نباید درگیر زلف این محبوب شوی. عاشقان به دلیل عشق، به ذلت میافتند و در عین حال، از شریک خود هیچ نمیخواهند جز شیرینی و لذت. شاعر همچنین به این نکته اشاره میکند که اگر طباخ در آشپزی دچار اشتباه شود، تنها دلیلش میتواند تمایل او به زیبایی باشد. در پایان، شاعر میگوید که اگر بخواهد به زلف محبوبش نزدیک شود، مسیرش پر از پیچ و خم و دشواری خواهد بود.
هوش مصنوعی: بر اثر یک زلف که به شکل پیچخوردگی است، هیچ چیز نیست. آن دهان تو آنقدر دلرباست که نباید به هیچچیز دیگری فکر کرد.
دو زلف دلبران پیچ و تاب دارد. اگر عاقلی، خود را درگیر سرِ زلف مکن!
دیگران جز به نکوهش نمیپردازند. اما همدمِ [انسان]، چیزی نمیگوید مگر برای خشنودی.
هوش مصنوعی: اگر آشپز در تهیهی آش تقصیر کند، او گناهی ندارد جز اینکه هویج را خوب نپخته است.
[پیش خودم گفتم] شبی به زلف نگارم دست مییابم. [اما دریغ!] راهی دراز، پیچ در پیچ و پُر آشوب پیشِ رو دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شبها به کشف سر دهانت به تاب و پیچ
بردم به روز و راه نبردم مگر به هیچ
نفروشمت به عالم از آن جعد پیچ پیچ
موئی نه ابلهم که دو عالم دهم به هیچ
نجوای غیر اگر پی تمهید قتل ماست
[...]
هیچیم ما و هیچتر از هیچ در بسیچ
آید چه ای کریم از این مشت هیچ هیچ
با آنکه تو بتوست ز ما جرم پیچ پیچ
بر جرممان مگیر و بر افعالمان مپیچ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.