گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

ای دل چه کنم چو یار برگشت

وز عهد خود آن نگار برگشت

در دست نماند نقش و رنگی

کاو نیز چو روزگار برگشت

غم بود مرا نصیب از آن یار

زان روی که غمگسار برگشت

بر خاک رهش نشسته بودم

چون دیده ز ره گذار برگشت

هرکس که کند به گل تعشّق

دیدی که ز نوک خار برگشت

بربسته هزار دل به فتراک

آن یار چو از شکار برگشت

آنجا که وفا و عهد باشد

دیدی که کسی ز یار برگشت

 
 
 
سعدی

آوخ که چو روزگار برگشت

از من دل و صبر و یار برگشت

برگشتن ما ضرورتی بود

وآن شوخ به اختیار برگشت

پرورده بدم به روزگارش

[...]

نظیری نیشابوری

آوخ که ز دل قرار برگشت

برگشت جهان چو یار برگشت

در دیده خویش عزتش نیست

هر کز در دوست خوار برگشت

از بس که شکست گریه در دل

[...]

مشتاق اصفهانی

یا بخت من فکار برگشت

یا دوست باختیار برگشت

فریاد که روز وصل جانان

رفت و شب انتظار برگشت

هم مستی وصل از سرم رفت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مشتاق اصفهانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه