چون تماشاگه جان غیر سر کوی تو نیست
دلبرا صبر و شکیباییم از روی تو نیست
سجده گاه دل عشاق چو در وقت نیاز
راز گویند بجز طاق دو ابروی تو نیست
دل سرگشته ما را که نشان خواهد داد
بس عجب باشد اگر در شکن موی تو نیست
بوی عنبر به مشامم برسانید صبا
نیک دانم که بجز نکهت گیسوی تو نیست
عنبر و مشک و گل و یاسمن و بوی عبیر
همه دیدیم ولی چون نفس و بوی تو نیست
با وجود چو تو سرو چمنی در جلوه
آدمی نیست که او میل دلش سوی تو نیست
عاقبت مرغ دل از سیر جهان بازآمد
زانکه مأواگه او غیر سر کوی تو نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلدادگی است و بیانگر احساسات عمیق عاشق نسبت به معشوق است. شاعر میگوید که هیچ جایی جز کوی معشوق برای تماشا و آرامش وجود ندارد و صبر و شکیبایی او تنها به خاطر محبوبش است. دل عاشقان در زمان نیاز فقط از ابروی معشوق راز میگوید و هیچ نشان از دل سرگشته وجود ندارد مگر اینکه در موی او باشد. همچنین، شاعر به بوی خوش معشوق اشاره میکند که هیچ عطری به اندازهی آن برایش خوشایند نیست و سایر عطرها در مقابل آن بیمعنا هستند. در نهایت، نویسنده از بازگشت دل خود به سر کوی محبوب سخن میگوید و این که دنیای دیگر برایش جذابیت ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ کس نیست که حیران شده روی تو نیست
روی در سجده محراب دو ابروی تو نیست
هرکه بر طرف بناگوش تو آن طره بدید
گفت نقد دو جهان قیمت یک موی تو نیست
تو به هرجا که چنین جلوه کنان می گذری
[...]
در سری نیست که سودای سر کوی تو نیست
دل سودا زده را جز هوس روی تو نیست
سینۀ غمزده ای نیست که بی روی و ریا
هدف تیر کمانخانۀ ابروی تو نیست
جگری نیست که از سوز غمت نیست کباب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.