گنجور

 
جهان ملک خاتون

در فراقت جز غمم کس پیش نیست

وز وجودم جز خیالی بیش نیست

خاطرم ریش است در هجران تو

مشکل آن کم جز نمک بر ریش نیست

پادشاه صورت و معنی تویی

از چه رویت رحم بر درویش نیست

خویش را بر خویش بودی رحمتی

اعتماد امروز هم بر خویش نیست

چون کمانم گر به زانو کج کنی

تیر بدمهری مرا در کیش نیست

گر دهد زنبور نیش و گاه نوش

زان شکر لب بر دلم جز نیش نیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عطار

هرکه او همرنگ یار خویش نیست

عشق او جز رنگ و بویی بیش نیست

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مولانا

عاشقان را جست و جو از خویش نیست

در جهان جوینده جز او بیش نیست

این جهان و آن جهان یک گوهر است

در حقیقت کفر و دین و کیش نیست

ای دمت عیسی دم از دوری مزن

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
نشاط اصفهانی

عاشقان را جنبشی از خویش نیست

از دو سو یک میل باشد بیش نیست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه