عاشقان را جست و جو از خویش نیست
در جهان جوینده جز او بیش نیست
این جهان و آن جهان یک گوهر است
در حقیقت کفر و دین و کیش نیست
ای دمت عیسی دم از دوری مزن
من غلام آن که دوراندیش نیست
گر بگویی پس روم نی پس مرو
ور بگویی پیش نی ره پیش نیست
دست بگشا دامن خود را بگیر
مرهم این ریش جز این ریش نیست
جزو درویشند جمله نیک و بد
هر که نبود او چنین درویش نیست
هر که از جا رفت جای او دل است
همچو دل اندر جهان جاییش نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به جستجوی عاشقان و حقیقت میپردازد و بیان میکند که جویندگان واقعی تنها خداوند هستند. او بر این باور است که دنیا و آخرت یک حقیقت واحد دارند و مرزی بین کفر و دین وجود ندارد. شاعر همچنین به دوری اشاره میکند و از عیسی میخواهد که از دوری سخن نگوید، زیرا او غلام کسی است که دوراندیشی ندارد. در نهایت، او بر اهمیت دل تأکید میکند و بیان میکند که هر کس از جای خود برود، دل او جایگاه اوست و هیچ چیز در این جهان به اندازه دل ارزشمند نیست.
هوش مصنوعی: عاشقان در جستجوی خودشان نیستند، بلکه تنها در پی پیدا کردن او هستند. در این دنیا، کسی که جویای عشق است، تنها به دنبال اوست و بس.
هوش مصنوعی: دنیا و آخرت در اصل یک حقیقت هستند و در واقع هیچ تفاوتی بین کفر و دین یا مذهب وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ای دستت را بالا نبر، از دوری نگو، من بندۀ کسی هستم که دوراندیش نیست.
هوش مصنوعی: اگر بگویی که نرویم، پس نمیروم. و اگر بگویی که جلو نروم، راهی برای پیش رفتن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دستت را بگشا و دامن خودت را بگیر، راهی برای درمان این زخم نیست جز همین زخم.
هوش مصنوعی: همه انسانها، چه خوب و چه بد، بخشی از درویشها هستند. اگر کسی این گونه نباشد، در واقع درویش نیست.
هوش مصنوعی: هر کس که از مکان خود برود، دل او جایی دیگر است. مانند این است که در جهان، جایی به بزرگی دل وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هرکه او همرنگ یار خویش نیست
عشق او جز رنگ و بویی بیش نیست
ابلهان گفتند مردی بیش نیست
وای آنکو عاقبتاندیش نیست
در فراقت جز غمم کس پیش نیست
وز وجودم جز خیالی بیش نیست
خاطرم ریش است در هجران تو
مشکل آن کم جز نمک بر ریش نیست
پادشاه صورت و معنی تویی
[...]
عاشقان را جنبشی از خویش نیست
از دو سو یک میل باشد بیش نیست
بنده آن باشد که بند خویش نیست
جز رضای خواجه اش در پیش نیست
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.