به درد ما بجز از وصل تو دوا خوش نیست
بیا که جانی و جانم ز تن جدا خوش نیست
دریغ ماه رخت را اگر وفا بودی
چرا که دلبر مه روی بی وفا خوش نیست
به جان رسید دل من ز جور هجرانت
جفا مکن صنما کاین همه جفا خوش نیست
جفا اگر چه ز خوبان طریقه ایست قدیم
نگار من مکن آن را که گوییا خوش نیست
کنند جاهل و نادان جفا به خلق ولی
ستم ز پادشه لطف بر گدا خوش نیست
اگرچه باغ و بهارست و سبزه خرّم
به جان دوست که این جمله بی شما خوش نیست
ز دیده گرچه شدی دور در دو دیده من
به غیر خاک کف پات توتیا خوش نیست
مگر که نیست خوشی در بهار و طوف چمن
اگر خوش است خدا را مرا چرا خوش نیست
بیا که بی تو جهان ناخوش است بر دل من
اگر خوش است ترا بی جهان مرا خوش نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل بیانگر احساس عمیق عاشقانهای است که شاعر در آن به سختی دوری از معشوق و ناتوانی از رسیدن به او اشاره میکند. او میگوید که هیچ درمانی به جز وصال محبوب برایش وجود ندارد و زندگی بیاو خوشایند نیست. شاعر از وفای معشوق گله میکند و میگوید که حتی زیباییهای طبیعت و بهار نیز بدون وجود او معنایی ندارند. همچنین، او به نادانی برخی افراد که به دیگران جفا میکنند اشاره میکند و تأکید میکند که درد دوری از معشوقش بسیار شدید است. در نهایت، او ابراز میکند که با وجود زیباییهای دنیا، بدون وجود معشوقش هیچ چیزی خوشایند نیست و خواهان بازگشت اوست تا زندگیاش رنگ و بویی دوباره بگیرد.
هوش مصنوعی: به جز وصل تو هیچ درمانی برای درد ما مؤثر نیست. بیا که زندگی من به تو وابسته است و این جدایی برایم خوشایند نیست.
هوش مصنوعی: اگر تو ماه زیبایی را به من وفا میکردی، جای افسوس داشت که دلبر زیبا روی بیوفا در دنیا خوش نیست.
هوش مصنوعی: دل من از شدت رنج و دوری تو به زحمت افتاده است. ای معشوق، به من ظلم نکن، زیرا این همه بیرحمی برای ما خوب نیست.
هوش مصنوعی: اگرچه ستم و بیمهری از جانب خوبان سنتی دیرینه است، اما ای معشوق من، تو این کار را نکن چون به نظر نمیرسد که خوشایند باشد.
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد نادان و جاهل به مردم ظلم میکنند، اما ستم و بیعدالتی حتی اگر از سوی پادشاهی باشد که به دیگران کمک میکند، بر روی فقرا و نیازمندان خوشایند نیست.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه درختان شکوفه کردهاند و بهار به زیبایی خود جلوهگری میکند، اما بدون حضور تو هیچکدام از این زیباییها دارای شادی و خوشی نیستند.
هوش مصنوعی: هرچند از نظر من دور شدهای، اما در دو چشمان من، به جز خاک پای تو، چیز دیگری خوشایند نیست.
هوش مصنوعی: آیا در بهار و باغ دلنشین شادی وجود ندارد؟ اگر این همه زیبایی وجود دارد، چرا من اینقدر ناراحتم؟
هوش مصنوعی: بیا که بدون تو دنیا برایم ناخوشایند است، حتی اگر دل من به تو خوش باشد، برای من در نبود جهان، خوشی وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهار باغ و گل امروز، گوییا خوش نیست
ندانم این ز بهارست، یا مرا خوش نیست
دلا به عز قناعت بساز و عزت نفس
که بار منت احسان هر گدا، خوش نیست
برون ز گنج قناعت، بسیط روی زمین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.