فاش شد در دو جهان کاو به جهان یار منست
آفت هر دو جهان آن بت عیار منست
در غم و حسرت دیدار تو جانا همه شب
آنچه در خواب نشد دیده ی بیدار منست
سرو در باغ وفا با همه دستان که دروست
کی کجا قامت او چون قد دلدار منست
بی وفایی مکن ای دوست که از جور غمت
کار من راست به کام دل اغیار منست
من بیچاره نزارم ز غمش از چه سبب
آن بت عهدشکن در پی آزار منست
با همه تندی و بدخویی و پیمان شکنی
مونس جان و امید دل افگار منست
هر که ما را دگر از صحبت گل منع کند
نیک دانند که در هر دو جهان خار منست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مردم از هجر و همان در پی آزار منست
که درین شهر به بیرحمی دلدار منست؟
این گل گلشن دل یا رخ دلدار منست
غنچه گلبن جان یا دهن یار منست
موسی اینجا ارنی گوی چرا روننهد
کاتش طور وی ازآه شرربار منست
صنما کافر عشقم بحرم چون بروم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.