صبا با یار ما گو کایت چه ننگست
چرا بی موجبی با ما به جنگست
ببردی نام و ننگم ای دل و دین
دل ما را چه جای نام و ننگست
به خاک ره نشستم و آن عجب نیست
چو ما را پیش تو این آب و رنگست
چرا باری ز وصلت ای دلارام
چو میم آن دهن روزیم تنگست
بُدم آهوی وحشی گشتمش رام
چه چاره چون که خویش چون پلنگست
مرا چون آبگینه دل پر از مهر
تو را دل خود چرا پولاد و سنگست
مسلمانان مرا بر دل بدانید
بسی بار جهان زان شوخ و شنگست
مرا دل یک بود دلدار یک بس
چرا آن نازنین با ما دورنگست
چو عودم بر سر آتش نهادی
مرا باد از هوا داری به چنگست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق عاشقانه و تنشهای ناشی از عدم اتحاد و جدایی بین عاشق و معشوق است. شاعر از درد و رنج ناشی از بیتوجهی و سردی معشوق میگوید و احساس میکند که نام و ننگ برای او بیمعنا شدهاند. او به ناپایداری و سختی دوستی اشاره میکند و خود را در شرایطی توصیف میکند که دلش پر از عشق است، در حالی که معشوقش بیاحساس و سنگدل به نظر میرسد. در نهایت، شاعر از کشمکشهای عاشقانه و تنهایی ناشی از عدم پاسخگویی معشوق شکایت میکند.
هوش مصنوعی: به نسیم بگو با دوست ما چه اتفاقی افتاده که بیدلیل و بیسبب با ما درگیر شده است و این کارش چقدر زشت و ناپسند است.
هوش مصنوعی: ای دل، تو آبرو و نام مرا بردی، اما دل من دیگر به نام و ننگ چه اهمیتی میدهد؟
هوش مصنوعی: در مقابل تو نشستهام و این موضوع عجیبی نیست، چرا که برای ما فقط این زیبایی و وضع ظاهری تو اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: چرا ای دلبر گرامی، من از وصال تو بینصیبم؟ همچون میم، دهنم تنگ و بسته است، و نمیتوانم آنچه را که میخواهم بیان کنم.
هوش مصنوعی: من در طبیعتی آزاد و وحشی زندگی میکردم و حالا رام و مطیع شدهام. اما چه باید کرد وقتی که خودم، مانند یک پلنگ، همچنان سرسخت و مستقل هستم؟
هوش مصنوعی: دل من مانند شیشه است که پر از محبت توست، اما چرا دل تو مانند فولاد و سنگ سخت است؟
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، مرا در دل خود جای دهید؛ زیرا بار سنگین زندگی ناشی از آن شوخی و شوقی است که در وجودم هست.
هوش مصنوعی: دل من فقط یک عشق دارد، اما چرا آن عزیزی که دوستش دارم با ما دوگانه و متضاد رفتار میکند؟
هوش مصنوعی: زمانی که من دوباره بر آتش قرار گرفتم، نسیم به من کمک کرد و مرا از آتش نجات داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وفا را در دلم زیرا درنگست
ازیرا کاین دلم بنیاد سنگست
شدی فارغ که در دریا نهنگست
چگویم چون بجای هوش منگست
سخن گر بد بود بنیاد جنگست
چو نیک آید نشان هوش و هنگست
ترا با ما اگر صلحست جنگست
نمی دانم دگر بار این چه ینگست
به نقلی زان دهان کامم برآور
نه آخر پسته در بازار تنگست
چرا این قامت همچون کمانم
[...]
از آن می ساقیان را گرچه ننگست
که نیمی صاف و نیمی تیره رنگست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.