شراب هجر تو بسیار خوردم
هنوز از مستیم در سر خمارست
به وصلم یک زمان بنواز یارا
که ما را با غم عشق تو کارست
مکن زین بیش بر من جور و خواری
که جان من ز هجران تو زارست
بجز نیکی نماند در جهان هیچ
تو نیکی کن که نیکی یادگارست
نظر بر حسن سیرت هست ما را
به صورتهای بی معنی چه کارست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و غم ناشی از جدایی معشوقهاش سخن میگوید و به میخوارگی و مستی اشاره دارد. او از یار میخواهد که برای لحظهای با محبتش او را نوازش کند و از زجر جدایی بکاهد. شاعر همچنین تأکید میکند که جز نیکی در دنیا هیچ چیز باقی نمیماند و از یار میخواهد که به خوبی با او رفتار کند. او به اهمیت زیبایی سیرت و کردار اشاره دارد و میگوید که به ظواهر و صورتهای بیمعنا اهمیت نمیدهد.
هوش مصنوعی: من از دوری تو شرابهای زیادی نوشیدهام، اما هنوز از خیال تو مست هستم و حالا در حالتی شبیه خماری به سر میبرم.
هوش مصنوعی: لحظاتی را با من باش و نوازش کن، زیرا ما در عشق تو غم دارم و به آن وابستهایم.
هوش مصنوعی: دیگر بر من بیمهری و تحقیر نکن که جانم به خاطر دوری تو به شدت رنج میکشد.
هوش مصنوعی: در این دنیا جز خوبیها چیزی باقی نمیماند. پس باید کارهای نیک انجام دهی، زیرا نیکی یادگاری از خود به جای میگذارد.
هوش مصنوعی: ما به خوبیهای باطنی و اخلاقی توجه داریم و به ظاهر و شکلهای بیمحتوا اهمیتی نمیدهیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سده جشن ملوک نامدارست
ز افریدون و از جم یادگارست
زمین گویی تو امشب کوه طورست
کزو نور تجلّی آشکارست
گر این روزست شب خواندش نباید
[...]
سخنشان در فصاحت آبدارست
هنرشان در شجاعت بیشمارست
ز عشق تو نهانم آشکارست
ز وصل تو نصیبم انتظارست
ز باغ وصل تو گل کی توان چید
که آنجا گفتگوی از بهر خارست
ولی در پای تو گشتم بدان بوی
[...]
بکن چربی که شیرینیت یارست
که شیرینی به چربی سازگارست
گل از شوق تو خندان در بهارست
از آنش رنگهای بیشمارست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.