گنجور

 
جهان ملک خاتون

تا کی از سرکشی وفا نکنی

با من خسته جز جفا نکنی

این چه بد عادتی و بد مهریست

کانچه گویی بدان وفا نکنی

چند تیر جفا زنی بر من

به غلط خود یکی خطا نکنی

هرگز از روی دوستی و کرم

با من خسته دل صفا نکنی

چند بیگانگی کنی با من

تا کیم با خود آشنا نکنی

ای طبیب آخر از برای خدا

درد ما را چرا دوا نکنی

چه شود گر تو نیز همچو فلک

به حقارت نظر به ما نکنی

حیف باشد که در چنین دولت

کام بیچارگان روا نکنی

پادشاه جهان حسن تویی

تا به کی رحم بر گدا نکنی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode