چرا جانا به دردم شاد باشی
چرا راضی بدین بیداد باشی
نگارا چون ز جانت بنده گشتم
چو سرو از ما چرا آزاد باشی
بنفشه وار در پایت فتادم
که تا در باغ چون شمشاد باشی
دلا تا کی ز جور آن ستمگر
چنین با ناله و فریاد باشی
به هر عمری گرم یادم نیاری
مرا همچون نفس در یاد باشی
به دل گفتم رسم در دوست گفتا
کجا در وی رسی گر باد باشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به محبوبش میگوید که چرا به درد و رنج او اهمیت نمیدهد و چرا بیتفاوت و آزاد زندگی میکند در حالی که او به شدت به او وابسته است. او از محبوب میخواهد که تا کی باید اینگونه در عذاب باشد و یاد او را فراموش کند. شاعر با حسرت به عشق خود اشاره میکند و میپرسد که چگونه میتواند به یاد او بماند در حالی که محبوب هیچ توجهی به او ندارد. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که رابطه عشق مانند بادی است که نمیتوان آن را کنترل کرد و باید در مورد آن تامل کند.
هوش مصنوعی: چرا ای عزیز، به درد من بیتوجهی و شادی نشان میدهی؟ چرا از این ناملایمتی که بر من میگذرد راضی هستی؟
هوش مصنوعی: ای محبوب، از زمانی که به خاطر تو به جان و دل بندهات تبدیل شدم، چرا باید همچون سرو آزاد و رها به نظر بیایی؟
هوش مصنوعی: به خاطر تو مثل بنفشه بر زمین افتادهام تا در باغ مانند شمشاد بایستی.
هوش مصنوعی: ای دل، تا کی باید از ظلم آن ستمگر اینطور ناله و فریاد کنی؟
هوش مصنوعی: به هر حال، اگر کسی به یاد من نباشد، بهتر است که مانند نفس، همیشه به یاد من باشی.
هوش مصنوعی: به دل گفتم که با دوست چگونه رفتار کنم، او پاسخ داد که چطور میتوانی به او نزدیک شوی اگر که مانند باد باشی و بیثبات.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
و یا هر گز تو از من شاد باشی
و گر چه جادوی استاد باشی
اگر تو غم خوری گر شاد باشی
بیک نرخست تا آزاد باشی
اسیر عشق شو کازاد باشی
غمش بر سینه نه تا شاد باشی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.