ای خیال رخ تو در دیده
مه ز روی تو نور دزدیده
ای سهی سرو ما دمی بخرام
تا کنم مسکن تو در دیده
دلم از جان شدست بنده ی تو
آن رخ دلفریب تا دیده
تا به کی در فراق جان بدهد
آن دل مستمند غم دیده
گوش جانم ز لعل چون شکرت
سخنی دلپذیر نشنیده
یا که اندر همه جهان چون تو
دیده بخت من کسی دیده
رقعه ی دلپذیر بنده نواز
بر دو دیده نهاده پیچیده
سرو و طوبی و نارون باری
درد از آن قامت تو برچیده
دل مسکین من سراسیمه
در جهان از غم تو گردیده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رخم از رنگ تست ریشیده
دلم از زلف تست پیچیده
از همه چیزهای بگزیده
هست جهدالمقل پسندیده
ای خدایت به پادشاهی خلق
از ازل تا ابد پسندیده
ابد از کشتزار مدت تو
خوشهٔ عمر جاودان چیده
آبروی خدایگانی تو
[...]
پیش هیچ آفریده ندریده
پردهٔ راز آن پسندیده
خوش بود فرش تن نور دیده
خوش بود مرغ جان بپریده
جان نادیده خسیس شده
جان دیده رسیده در دیده
جان زرین و جان سنگین را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.