گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده

مرا سریست چو نرگس به پیش افکنده

نقاب از رخ خود برگشا که تا خورشید

شود ز تاب رخ روشن تو شرمنده

تنت ز درد مصون باد و دل ز غم آزاد

که نیست ذات شریفت به این دو ارزنده

منت ز جان شده‌ام بنده و خداوندان

نظر ز روی عنایت کنند بر بنده

هر آنکه روی تو را صبح و شام می‌بیند

یقین شدم که ورا دولتیست پاینده

نظر به جانب ما کن ز روی لطف دمی

که سال و ماه و شب و روز تست فرخنده

چو همدمم دم عیسی‌دم است گو یکدم

بدم که تا دو جهان گردد از دمش زنده