گنجور

 
جهان ملک خاتون

ای مرا هم دل تو هم دلدار تو

ای مرا هم یار و هم اغیار تو

در سرابستان حسنت دلبرا

در جهانم هم گلی هم خار تو

بارها هست از تو بر دل پر غمم

گر توان از لطف خود بردار تو

یک شبم از وصل بنواز ای نگار

تا شوی از عمر برخوردار تو

بارم از هرکس چرا باشد به دل

گر مرا باشی نگارا یار تو

چون مرا آزرده ای از روز هجر

از در وصلم دمی بگذر تو

ای خداوند جهان تا بود و هست

غافلان در خواب خوش، بیدار تو

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode