ای مرا هم دل تو هم دلدار تو
ای مرا هم یار و هم اغیار تو
در سرابستان حسنت دلبرا
در جهانم هم گلی هم خار تو
بارها هست از تو بر دل پر غمم
گر توان از لطف خود بَردار تو
یک شبم از وصل بنواز ای نگار
تا شوی از عمر برخوردار تو
بارم از هر کس چرا باشد به دل
گر مرا باشی نگارا یار تو
چون مرا آزردهای از روز هجر
از در وصلم دمی بگذار تو
ای خداوند جهان تا بود و هست
غافلان در خواب خوش، بیدار تو