گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

ای سخت گمان سست پیمان

تا چند زنی مرا به پیکان

از تیر جفا دلم بخستی

جز مرهم وصل نیست درمان

ای سرو روان و مونس دل

بازآ ز درم دمی خرامان

پیراهن صبر را کنم چاک

هر شب ز غم تو تا گریبان

دست دل زار زار تنگم

ای دوست کجا رسد به دامان

بازآی که عاشقان رویت

در هجر تو بی سرند و سامان

مشکل همه آنکه دولت وصل

یک روز نگشت بر من آسان

گر وصل تو دست من گرفتی

در پای تو کردمی دل و جان

بر جان جهان ستم بتا رفت

از جور و جفای تو فراوان

 
 
 
ناصرخسرو

بر جانور و نبات و ارکان

سالار که کردت ای سخن‌دان؟

وز خاک سیه برون که آورد

این نعمت بی‌کران و الوان؟

خوانی است زمین پر ز نعمت

[...]

مسعود سعد سلمان

آبان روز است روز آبان

خرم گردان به آب رز جان

بنشین به نشاط و دوستان را

ای دوست به عز و ناز بنشان

تا باده خوریم و شاد باشیم

[...]

امیر معزی

آدینه و صبح و عید قربان

فرخنده گشاد هر سه یزدان

بر ناصر دین و تاج ملت

شاه عجم و پناه ایران

سنجر که نهیب خنجر او

[...]

سنایی

دین را حرمیست در خراسان

دشوار ترا به محشر آسان

از معجزه‌های شرع احمد

از حجت‌های دین یزدان

همواره رهش مسیر حاجت

[...]

وطواط

ای روی تو آفتاب تابان

بردی دل و نیست بر تو تاوان

تو آفت جانی و جهانی

نام تو نهاده‌اند جانان

چون عهد تو پشت من شکسته

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه