گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم

فرزین صفت ای شاه به کوی تو گداییم

دردیست مرا در دل بیچاره و عمریست

تا از رخ جان پرورت ای دوست جداییم

هستی تو طبیب دل پردرد ضعیفم

از لطف جهان بخش تو محتاج دواییم

عشق تو چو کوهست و تن غمزده کاهی

آخر تو بگو چون به غم عشق برآییم

من خاک ره شوقم و تو سرو روانی

در حسرت بالای تو سرگشته چو ماییم

ماییم و نوای غمت و برگ غریبی

آخر نظری کن تو که بی برگ و نواییم

گر جان به اشارت طلبی از من مهجور

ما منتظر و بنده ی فرمان شماییم

گم کرده رهم لیک مرا گفت سروشی

از جاده مشو دور که ما راهنماییم

تو شاه جهانبانی و من مور ضعیفم

دربان تو را بنده درگاه نشاییم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode