ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم
نه زاهد سالوسی و نه شیخ مرائیم
نه عاقل و هشیار نه دیوانه و مستیم
حیران جمال رخ بیچون و چرائیم
مست می وصلیم و نه مخمور فراقیم
در تابش حسن رخ او محو فنائیم
نه صاحب تلوین و فنائیم بحقیقت
سلطان سرا پرده تمکین و بقائیم
در میکده با شاهد و می یارو مصاحب
در مسجد و محراب به اوراد و دعائیم
کی باز گذاریم به کس شاهد و می را
هرگه بخرابات چنین مست در آئیم
با ما سخن از کعبه و بتخانه مگوئید
مادر همه جا طالب دیدار خدائیم
در بزمگه وصل درآئیم چو رندان
آن دم که ز قید خود و کونین برآئیم
دلبر چو مرا مونس جانست اسیری
تا ظن نبری یک نفس از دوست جدائیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مائیم عیاران و عیاران مائیم
بر دیده مشتری قدم میسائیم
سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم
فرزین صفت ای شاه به کوی تو گداییم
دردیست مرا در دل بیچاره و عمریست
تا از رخ جان پرورت ای دوست جداییم
هستی تو طبیب دل پردرد ضعیفم
[...]
ما عاشق و مستیم و طلبکار خدائیم
ما باده پرستیم و از این خلق جدائیم
بر طور وجودیم چو موسی شده ازدست
بی پا و سر آشفته و جویای لقائیم
روحیم که در جسم نباشد که نباشیم
[...]
خیزید حریفان که به میخانه درآییم
سلخ رمضان است به می روزه گشاییم
درد سرتسبیح و تراویح شد آخر
گلبانگ زنان رخ به در میکده ساییم
هر زنگ که از صوم ریا آینه دل
[...]
گر قیصر و گر ما، همه محتاج گداییم
سیلی خور بیش و کم یک خان و سراییم
بر خویش گل و برگ بچینیم وگرنه
نیکوروش سیر گه نشو و نماییم
عقل و دل و ما بی خبرانیم که یک جا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.