مرا غمی که ز عشق تو بر دل ریش است
به شرح راست نیاید که غم از آن بیش است
ز طعن دشمن بیهوده گوی بر تن من
به جای هر سر مویی ز غم سری بیش است
مرا ز خویش ملالست خاصه بیگانه
ولی ترحّم بیگانه بهتر از خویش است
برو تو ای دل بیچاره و به ترکش گوی
وفا مجوی ز یاری که او جفاکیش است
ایا نسیم صبا گر به دوست برگذری
بگو که بی تو به کام دل بداندیش است
مرا به ملک جهان نیست جز غمت کاری
اگرچه خلق جهان را همه غم خویش است
یقین که گوشه ی درویشی از دو عالم به
که پادشاه جهان پاسبان درویش است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به غم عشق و عواطف خود اشاره میکند. او احساس میکند که غمش از عشق به محبوبش بسیار بیشتر از آن چیزی است که بتوان در کلام بیان کرد. از طعنهها و سخنان دشمنان خود رنج میبرد، اما میداند که غمش عمیقتر از این قبیل کدورتهاست. او حس میکند که ملال از آشنایان به او میرسد، ولی ترحم و همدلی از سوی بیگانگان را ارزشمندتر میداند. همچنین، دلش را به ترک وفاداری به یاری میسپارد که او را رها کرده است. در نهایت، او به عشقش به محبوب اشاره میکند و بیان میدارد که غمش تنها کار او در این دنیا است و در نهایت، حقایقی از درویشی را مطرح میکند که در کنار پادشاهی نیرومند قرار دارد.
هوش مصنوعی: من دلتنگیای دارم که از عشق تو در دل زخمیام نشأت میگیرد و نمیتوانم به درستی بیانش کنم، چون این اندوه به قدری زیاد است که فراتر از توصیف است.
هوش مصنوعی: به خاطر انتقادهای بیهوده دشمن، بر روی بدن من به جای هر موی سر، غم و درد بیشتری وجود دارد.
هوش مصنوعی: من از خودم ناراحتی دارم، به ویژه اینکه از دیگران هم بیگانهترم، ولی دریغ کردن از یک بیگانه برایم بهتر از این است که از خودیها فراق داشته باشم.
هوش مصنوعی: ای دل بیچاره، برو و از عشق و وفا امیدی نداشته باش، زیرا یاری که تو به او دل بستهای، به تو ستم کرده و وفادار نخواهد بود.
هوش مصنوعی: ای نسیم صبا، اگر از کنار دوست عبور کردی، به او بگو که بیتو دل من در آرامش نیست و به خوبی نمیگذرد.
هوش مصنوعی: غم تو تنها چیزی است که برای من در این دنیا اهمیت دارد، هرچند که دیگران نیز به مشکلات و غمهای خود مشغولند.
هوش مصنوعی: به طور حتم، زندگی در سادگی و دوری از تجملات درویش، از همه ثروتها و مقامهای دنیوی ارزشمندتر است. حتی اگر پادشاهی دنیا در کنار درویش باشد، باز هم جایگاه درویش بالاتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زبخت بد جگرم از جفای اوریش است
بلای بخت بدم از جفای او بیش است
چه طالع است ندانم چه بخت شور است این
گه گر جهان همه نوش است بخت من نیش است
حریف من نشود هیچ مهربان هرگز
[...]
به کیش اهل حقیقت کسی که درویش است
به یاد روی تو مشغول و فارغ از خویش است
ز پوست تخت و کلاه نمد مکن منعم
که در دیار فنا تخت و تاج درویش است
به تیر غمزه و نازت ز هر کنار بسی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.