پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو چونم
تا روز از دو دیده هر شب میان خونم
خونم ز هجر در دل افکنده ای و آنگاه
داری مرا ز دیده چون اشک سرنگونم
ابروی تو به شوخی بربود دل ز دستم
وز چشم و زلف تا کی داری به صد فسونم
تا چند بی دل و یار در کوی هجر گردم
چون نیست وصل ممکن دل باز ده کنونم
هر لحظه بی وصالت از عمر می شود کم
هردم ز درد هجران غم می شود فزونم
زلفش به سوی سودا دل می کشد، ز لعلش
یک بوسه گر دهد یار ساکن شود جنونم
قدّی الف صفت بود اندر جهان خوبی
ما را ولی فراقش کردست همچو نونم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر expresses اشتیاق و درد عاشقانه فردی را نشان میدهد که بییار خود در آتش هجران میسوزد. شاعر به دوست خود میگوید که بدون او چقدر رنج میبرد و هر شب در غم او اشک میریزد. او همچنین از زیباییهای محبوب و قدرت وسوسهآمیزش صحبت میکند و بیان میکند که باید هر چه زودتر به وصال برسند، زیرا ادامه این وضعیت دردناک است و به عمر او آسیب میزند. در نهایت، شاعر به زیبایی محبوب و تأثیر عمیق آن بر دل خود اشاره میکند و میگوید که این فراق او را مانند نون در آب کرده است.
هوش مصنوعی: دوست عزیز! از من میپرسی حال و روزم چطور است. بدون تو حال و روزم به چه حالتی است؟ تا وقتی که روز میگذرد، هر شب از اشکهایی که میریزم، دلم پر از غم و اندوه است.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر دوری و جدایی از تو پر از درد و رنج است و تو در مقابل، با نگاه خود مرا مانند اشک شکستنی کردهای.
هوش مصنوعی: ابروی تو به عنوان یک شوخی، دلم را از من گرفته و حالا از چشم و موهایت نمیدانم تا کی به من فریب میدهی.
هوش مصنوعی: چقدر باید بیدل و یار در کوی جدایی بگردم؟ وقتی که وصال ممکن نیست، این حال و روز را برای من آسان کن.
هوش مصنوعی: هر لحظهای که بدون تو سپری میشود، از عمر من کاسته میشود و هر لحظه از درد جدایی، غم من بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: موهای او مانند جادو دل مرا به سمت خود میکشد و اگر او یک بوسه از لبهایش به من بدهد، دیوانگیام آرام خواهد شد.
هوش مصنوعی: قد و قامت او در جهان به زیبایی ما میماند، اما جداییاش مانند نان برای من سخت و دشوار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای نرگست به شوخی صدبار خورده خونم
بر من ترحمی کن،بنگر: که بیتو چونم؟
غافل شدی ز حالم، با آنکه دور بینی
عاجز شدم ز دستت، با آنکه ذوفنونم
تریاک زهر خوبان سیمست و من ندارم
[...]
گل شد حریم کویت از اشک لاله گونم
باشد هنوز تشنه خاک درت به خونم
از بار دل تن من آمد چو کوه ور نی
در موج خیز گریه مشکل بود سکونم
زد از حباب خیمه گرد من آب دیده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.