در این جهان دل خود را شکسته میبینم
چو زلف یار بر او باد بسته میبینم
تن ضعیف نزار بلاکش خود را
ز درد روز فراق تو خسته میبینم
بعیدم از رخ چون ماه تو تو رخ بنما
که ماه روی تو بر خود خجسته میبینم
امید بود دلم را که برخورَد ز وصال
ولی چو عهد تو بازش شکسته میبینم
به روی من نگشایی در وصالش را
چرا همیشه درِ این باب بسته میبینم
خیال بود که برخیزم از غمت لیکن
درون دیده خیالت نشسته میبینم
به چشم و روی تو سوگند میخورم که به باغ
مدام نرگس و گل گشته دسته میبینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دل شکسته و ناراحتیهایش در دوری معشوق سخن میگوید. او احساس میکند که در فراق معشوق، تنش به زحمت افتاده و روحش خسته است. شاعر به زیبایی معشوق اشاره میکند و از آرزوی وصال سخن میگوید، اما هر بار که امید به وصال دارد، ناامیدی و درد را دوباره تجربه میکند. او از این که درهای وصال همیشه بسته است، گلهمند است و به خیالاتش درباره معشوق اشاره میکند. در پایان، با وصف زیباییهای معشوق، حسرت و longing خود را بیان میکند.
هوش مصنوعی: در این دنیا، خودم را مانند دل شکستهای میبینم که به موی عاشق مورد نظرش گره خورده است.
هوش مصنوعی: بدن ناتوان و رنجورم را از درد دوری تو به شدت خسته و ویران مییابم.
هوش مصنوعی: من از چهره زیبا و روشنی تو دور هستم. اما اگر تو چهرهات را به من نشان دهی، میبینم که ماه نیز در برابر زیبایی تو به خود میبالد.
هوش مصنوعی: دلم به وصال تو امیدوار بود، اما حالا که میبینم عهد تو شکسته شده، ناامید شدم.
هوش مصنوعی: چرا همیشه در عشق تو بر روی من بسته است و تو به من توجهی نمیکنی؟
هوش مصنوعی: در فکر و خیال بودم که از غم تو رها شوم، اما وقتی به درون خودم نگاه میکنم، میبینم که تصویر تو هنوز در ذهنم قرار دارد.
هوش مصنوعی: به چشمان و زیبایی تو قسم میخورم که همیشه در باغ پر از نرگس و گل، دستهای را میبینم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.