گنجور

 
ایرج میرزا

مرا هست یک طوطی اندر قفس

که مِثلَش به‌خوبی ندیدست کس

سرش سبز رنگست و دُمّش دراز

به چنگال و منقار مانندِ باز

خوراکش دهم از نخودچی و قند

نخودچی و قند است او را پسند

چنان هوشیارَست و با جوهَر است

که از اکثر بچه ها خوشتر است

ز تو هرچه بشنید گیرد به یاد

چو شاگرد با فهم از اوستاد

همین نکته بس باشد از هوش او

که چیزی نگردد فراموش او