گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ایرج میرزا

طبیعت گر شَگَرفی ها نَماید

شِگفتی بر شگفتی ها فزاید

گهی بینی که اندر گُلخَنی زشت

که هست آکنده از خار و خس و خشت

یکی لاله دمیده سرخ و دلکش

که دیده گردد از دیدار آن خوش

گهی در وادی پر خار و پر سنگ

به خار و سنگ حامِل چند فرسنگ

بیابی اتفاقا چشمهٔی خُرد

که جان باید از او چون تشنه ای خورد

گهی بالای کوهی صعب و بی آب

در آن از رُستنی ها جمله نایاب

درختی سایه گستر رُسته بینی

رَسی در سایه اش راحت نشینی

صنیع الدوله هم در دوره ما

یکی بود از شگفتی هایِ دُنیا